دستورنامه رابرت: فصل دوازدهم؛ بخش ۴۲: قواعد ناظر بر تخصيص صحن
اگر در جریان مذاکره، چند نفر از اعضای مجمع، با هم دست بلند کنند و نوبت بخواهند چه میکنیم؟ معمولاً به رئیس جلسه اختیار داده میشود که به یک نفر از میان آنان نوبت بدهد. اما رئیس بر مبنای چه قاعدهای یک نفر را انتخاب میکند؟ قاعدهای وجود ندارد و در نتیجه، رئیس مجبور میشود به تشخیص خودش یک نفر را به صورت دلبخواهی انتخاب کند و به او نوبت بدهد. اما، استبداد یعنی همین! و شما فقط هنگامی عمق این استبداد را درک میکنید که دریابید در نظام حقوق پارلمانی، در هر لحظه از پراکتیس پارلمانی، فقط یک نفر از میان کسانی که به صورت همزمان کسب صحن کرده باشند حق انحصاری شنیده شدن را کسب خواهند کرد و رئپیس جلسه، به عنوان یک قاضی بیطرف، جز تأیید این حق وظیفه دیگری ندارد. در قانون عرفی پارلمانی این فرایند را «کسب صحن» و «تخصیص صحن» مینامند که هیچ ارتباطی با نوبت دادن و نوبت گرفتن ندارد. بخش ۴۲ از فصل یازدهم کتاب دستورنامه رابرت به همین موضوع اختصاص داده شده است. ترجمه این بخش از کتاب در ادامه تقدیم میشود.
تأکید میشود که درک دقیق قواعد مندرج در این بخش از کتاب - و به ویژه، کاربرد درست آنها در جریان عمل - مستلزم آشنایی با کل قواعد این نظام است و از خوانندگان محترم جداً تقاضا میشود که این قواعد را بدون توجه به مجموعهی قواعدی که به این نظام انعطافپذیری حیرتانگیری میبخشد، به کار نبرند و به بدآموزی نسبت به این قواعد دامن نزنند.
در مورد کتاب دستورنامه رابرت و ترجمه و انتشار آن به زبان فارسی و طرز آموزش و کاربرد این قواعد، مطالب زیادی در همین وب سایت منتشر شده است که از تکرار آنها در اینجا خود داری میشود. برای آشنایی با بخشهای مختلف این وب سایت به صفحهی پذیرش مراجعه کنید و راهنمای مندرج در ستون وسط آن صفحه را بخوانید. و اما ترجمه این بخش از کتاب:
42 - قواعد حاكم بر تخصيص صحن
روشي كه يك عضو كسب صحن ميكند همراه با طرز كار اوليه قواعد اصلي حاكم بر تخصيص صحن در شرايط عادي در بيشتر نشستهاي كاري در صفحههاي 28 تا 30 توصيف شد. قواعد پيچيدهتر مؤثر بر تخصيص صحن در اين بخش آمده است.
تأييد عضو
پيش از آنكه يك عضو بتواند در يك مجمع پيشنهاد بدهد يا در مذاكره سخن بگويد، بايد، همانطور كه در صفحه 28 توصيف شد، با برخاستن و مخاطب قرار دادن رئيس تقاضاي صحن كند، و از سوي رئيس تأييد شود. رئيس بايد هر عضوي را كه صحن ميخواهد در صورتي كه استحقاق داشت تأييد كند. رئيس معمولاً يك عضو را با بيان نام يا لقب عضو، نام محل يا شعبهاي كه نمايندگي ميكند، هر كدام كه مناسب باشد، مورد تأييد قرار ميدهد (و به اين وسيله صحن را به او تخصيص ميدهد). در صورت لزوم، عضو - چه به ابتكار خودش و چه به درخواست رئيس - بايد به محض اينكه برخاست و رئيس جلسه را مخاطب قرار داد و رئيس به سمت او رو برگرداند، نام خودش را، با مشخصات اضافي مناسب ديگر، اعلام كند. تنوعات تعيين صحن به شرح زير است:
• اگر در يك نشست كوچك كه در آن تمام افراد ميتوانند يكديگر را ببينند، فقط يك نفر تقاضاي صحن كند، رئيس ميتواند فقط با اشاره سر به طرف او آن عضو را تأييد كند.
• اگر يك نطق از پيش برنامهريزي شود، يا اگر چند عضو در يك آن در يك نشست بزرگ صحن بخواهند، عبارتي كه براي تأييد از سوي رئيس به كار ميرود معمولاً اين است: «رئيس آقاي اسميت را تأييد ميكند».
هرگاه عضوي برخيزد و رئيس را در زماني مخاطب قرار دهد كه صحن فقط براي مقاصد محدود ميتواند اعطاء شود و رئيس مطمئن نباشد كه آن عضو اين واقعيت را ميداند يا نه- به عنوان نمونه، وقتي يك پيشنهاد غيرقابلمذاكره به نحوي كه در صفحهي 376 توضيح داده شده است، بلافاصله در دست بررسي باشد، رئيس پيش از تأييد آن عضو بايد بپرسد: «آقاي محترم، [يا خانم گرامي،] به چه منظوري قيام كرده است؟». اگر اعضاء دور يك ميز كنفرانس نشسته باشند و بلند نشوند، رئيس ميتواند بپرسد: «عضو محترم به چه منظوري رئيس را مخاطب قرار داده است؟»
جز با توافق عمومي (ص 51 تا 53)، يك پيشنهاد فقط ميتواند از سوي فردي كه از طرف رئيس براي كسب صحن تأييد شده باشد مطرح شود. اگر پيشنهادي از سوي هر كسي كه كسب صحن نكرده مطرح شود، اگر عضو ديگري، با برخاستن فوري و كسب صحن، نشان دهد كه توافق عمومي حاصل نبوده است، رئيس بايد آن پيشنهاد را ناديده بگيرد.
بعد از تخصيص صحن، عضو ميتواند آن را براي هر مقصود، يا مجموعهاي از مقاصد مناسب مورد استفاده قرار دهد؛ به عنوان نمونه، هرچند عضو ميتواند با گفتگو در مورد يك پيشنهاد در دست بررسي شروع كند، ميتواند با هر پيشنهاد فرعي، از جمله كفايت مذاكره (16) كه در آن زمان طبق دستور باشد، خاتمه دهد.
تخصيص صحن وقتي
بيش از يك نفر تقاضاي صحن كند
اگر دو يا چند تقريباً در يك زمان برخيزند تا كسب صحن كنند، قاعده كلي اين است كه، در صورت يكسان بودن تمام چيزهاي ديگر، فردي كه درست بعد از تحويل صحن برخاسته و رئيس را مخاطب قرار داده باشد شايسته كسب صحن است. عضوي كه پيش از تحويل صحن برخاسته باشد، در صورتي كه عضو ديگري بعد از تحويل صحن بلند شده و رئيس را مخاطب قرار داده باشد، مستحق صحن نيست.
با اين همه، تحت مجموعه متنوعي از شرايط مشخص، وقتي بيش از يك نفر تقريباً در يك زمان تقاضاي صحن كنند، بيشترين منافع مجمع مستلزم آن است كه صحن به متقاضياي تخصيص داده شود كه اول از همه برنخاسته و رئيس را مخاطب قرار نداده است. به چنين متقاضي صحني در چنين مواردي گفته ميشود كه مستحق «تقدم در تخصيص» يا «تقدم در تأييد» است. يك عضو بعد از آنكه رئيس عملاً براي عضو ديگري تخصيص صحن كرد نميتواند برخيزد و تقاضاي تقدم در تخصيص كند. مادام كه عضوِ تخيصص صحن شده عملاً صحبت خود را شروع نكرده باشد، عضو ديگر ميتواند براي دادن اخطار قبلي ورود كند (ص.117).
قواعد حاكم بر تقدم در تخصيص را ميتوان در ارتباط با مواردي كه در آنها يك مسألهي بلافاصله در دست بررسي قابلمذاكره باشد، و وقتي كه يك مسأله بلافاصله در دست بررسي غيرقابلمذاكره باشد، و وقتي كه هيچ مسألهاي در دست بررسي نباشد، دسته بندي كرد.
تقدم در تخصيص وقتي مسأله بلافاصله در دست بررسي قابلمذاكره باشد. وقتي پيشنهادي براي مذاكره مفتوح باشد:
1) يك عضو ميتواند برخيزد و اخطار قبلي يك پيشنهاد ديگر را مطرح كند (ص. 18-117).
2) اگر عضوي كه پيشنهاد بلافاصله در دست بررسي را مطرح كرده است تقاضاي صحن كند و قبلاً در مورد آن مسأله صبحت نكرده باشد، نسبت به ساير اعضاء حق تقدم در تخصيص دارد. تحت بعضي موارد خاص يا تحت تنوعي از اين قاعده، اعضائي كه مستحق تقدم در تخصيص هستند عبارتند از:
الف) در مورد پيشنهادي مبني بر اجراي توصيهاي در گزارش يك كميته، عضو مخبر (كه گزارش كميته را به مجمع ميدهد)؛
ب) در مورد مسألهاي كه از روي ميز برداشته شده باشد (34)، عضوي كه پيشنهاد روي ميزبرداري آن را مطرح كرده است؛
پ) در مورد پيشنهاد تجديدنظر (37)، عضوي كه پيشنهاد تجديدنظر را مطرح كرده باشد، نه لزوماً كسي كه درخواست به دست گرفتن آن را مطرح كرده است (نگا ك: ص. 306، 13-312).
3) هر عضوي كه در مذاكره در مورد مسأله بلافاصله در دست بررسي قبلاً صبحت كرده باشد در همان روز براي مذاكره در مورد همان مسأله مادام كه هر عضو ديگري كه در مورد همان مسأله صحبت نكرده متقاضي صحن باشد استحقاق حق تقدم صحن را نخواهد داشت.
4) در مواردي كه رئيس بداند اشخاصي كه دنبال كسب صحن هستند نظرات مخالف نسبت به مسأله دارند- و عضوي كه بايد تأييد شود از طريق بندهاي (1) تا (3( بالا تعيين نشود- رئيس بايد صحن را، تا آنجا كه امكان داشته باشد، بين موافقان و مخالفان موضوع بچرخاند. در مجامع بزرگ، گاهي براي كمك به رئيس در رعايت اين قاعده وسائل مختلفي مانند بلند كردن كارتهاي رنگي از سوي كساني كه نوبت ميخواهند، رفتن به سمت ميكروفنهاي متفاوت براي »موافق» يا «مخالف» و از اين قبيل، مورد استفاه قرار ميگيرد.
وقتي عضوي تجديدنظر در رأي به يك پيشنهاد را براي نيت از پيش اعلام شده براي طرح اصلاحيهي آن پيشنهاد مطرح كرده باشد، اگر پيشنهاد مورد تجديد نظر قرار بگيرد، او بايد نسبت به سايرين با اولويت تخصيص صحن شود تا اصلاحيه خود را پيشنهاد دهد. اين قاعده در مورد تجديد نظرهاي پيشنهادهاي قابل اصلاحي كه قابل مذاكره نيستند، آنطور كه در ادامه آمده، نيز به كاربردني است (نگا ك: ص. 45 بخش خاكستري كتاب).
تقدم در تخصيص وقتي يك مسأله غيرقابل مذاكره بلافاصله در دست بررسي باشد. وقتي مسأله بلافاصله در دست بررسي غيرقابلمذاكره باشد (ص. 45-44 بخش خاكستري كتاب)، صحن ميتواند فقط به كسي تخصيص داده شود كه ميخواهد اخطار قبلي يك پيشنهاد را مطرح كند (ص. 18-116) يا پيشنهادي ارايه دهد يا تقاضايي را مطرح سازد كه از مسأله بلافاصله در دست بررسي جلو ميافتد. در چنين موردي، پيشنهاد دهنده مسأله بلافاصله در دست بررسي در كسب صحن حق تقدم ندارد. وقتي يك پيشنهاد غيرقابلمذاكره كه بتواند اصلاح شود براي آن مقصد اعلام شده مورد تجديدنظر قرار بگيرد، ارايه دهنده پيشنهاد تجديدنظر(37)، همانطور كه در بند پيش گفته شد، استحقاق تقدم در تخيصص دارد.
تقدم در تخصيص وقتي مسألهاي در دست بررسي نباشد. وقتي هيچ مسألهاي در دست بررسي نباشد، مواردي كه عضو استحقاق تقدم در تخصيص خواهد داشت به شرح زير رخ ميدهد:
1) وقتي عضوي تخصيص صحن شده باشد تا پيشنهادي را مطرح كند كه يك نشست ويژه براي بررسي آن فراخوان شده باشد، يا يك پيشنهاد اصلي مهم از پيش برنامهريزي شده در هر نشستي را ارايه دهد، آن عضو مستحق تقدم در تخصيص است و هيچ عضو ديگري نبايد مجاز باشد در تلاش جهت ارايهي پيشنهاد ديگري در رقابت با آن دخالت كند.
2) وقتي يك موضوع مورد علاقه مستلزم يك مجموعه پيشنهاد باشد، هر كدام از آنها وقتي هيچ مسألهاي در دست بررسي نباشد مطرح ميشود، و وقتي مجمع يك پيشنهاد از چنين مجموعهاي را تعيين تكليف كرد، و، پيشنهاد بعدي آن مجموعه حق تقدم دارد، و، براي طرح آن پيشنهاد، رئيس بايد عضوي نأييد كند كه مجموعه را مطرح كرده است، حتي اگر عضو ديگري اول برخاسته و رئيس را مخاطب قرار داده باشد. به عنوان نمونه:
الف) وقتي مسألهاي به خاطر يك مننظور قانوني رويميزگذاري شده باشد (17) - تا مجمع قادر شود يك موضوع فوريتري را دست بگيرد- عضوي كه پيشنهاد رويميزگذاري را مطرح كرده است براي طرح آن كار فوري استحقاق تقدم در تخصيص دارد.
ب) وقتي قواعد تعليق شده باشند (25) تا پيشنهاد خاصي بتواند مطرح شود، كسي كه پيشنهاد لغو قواعد را مطرح كرده است براي طرح آن پيشنهاد مورد نظر مستحق تقدم در تخصيص است.
3) همچنين، وقتي پيشنهادي بنا بر توصيه عضوي كه در جريان مذاكره اعلام كرده پيشنهاد ديگري در مورد همان موضوع ارايه خواهد داد، رأي نياورده باشد (نگا ك: ص. 11-110)، آن عضو حق تقدم در تخصيص دارد تا پيشنهاد جايگزين خود را مطرح كند.
4) وقتي موضوعي در دست بررسي نباشد و هيچ مجموعه پيشنهادي هم قرائت نشده باشد، و عضوي براي كسب صحن جهت طرح يك پيشنهاد اصلي برخاسته باشد، عضو ديگري كه رئيس را مخاطب قرار داده و اعلام كند كه او به خاطر يكي از مسائل زير برخاسته است، حق تقدم در تخصيص خواهد داشت:
الف) طرح پيشنهاد تجديدنظر و گنجاندن در صورتجلسه (ص.24-321)؛
ب) طرح پيشنهاد تجديدنظر يك رأي (37)؛
پ) فراخوان به دستگيري يك پيشنهاد تجديدنظر كه قبلاً مطرح شده باشد (در شكل عادي يا ويژهي آن [37])؛
ت) دادن اخطار قبلي (ص. 18-116)؛
ث) طرح پيشنهاد رويميزبرداري يك مسأله (34) وقتي انجام چنين كاري طبق دستور باشد.
اگر اعضاء در برخاستن به خاطر اين منظورها درگير رقابت شوند، تقدم آنان به ترتيب پنج اقدامي است كه در بالا فهرست شده است. محدودههاي زماني براي طرح پيشنهاد تجديدنظر- و محدودههاي كوتاهتر در شكل ويژهي اين پيشنهاد، يعني، تجديدنظر و گنجاندن در صورتجلسه- دليل تقدم يكي از اين دو نسبت به ديگري در اين موارد مشخص است.
5) وقتي پيشنهاد تشكيل كميته براي يك مقصود خاص، يا ارجاع يك موضوع به كميته، با حذف جزئيات ضروري- مانند تعداد اعضاء كميته، نحوهي انتصاب آن، يا دستورهاي ديگري كه بايد داده ميشد، تصويب شده باشد، عضوي كه اين پيشنهاد را مطرح كرده حق تقدم در تخيصص ندارد، چرا كه او ميتوانست تمام مشخصات را در پيشنهاد خود بگنجاند. با اين حال، در چنين موردي، هيچ موضوع ديگري (به جز يك موضوع فوريتي) نميتواند مطرح شود تامجمع در مورد اين مسائل مرتبط تصميم بگيرد.
تخصيص صحن با رأي؛ فرجامها. اگر رئيس راجع به اينكه چه كسي مستحق صحن است ترديد داشته باشد، ميتواند به مجمع اجازه بدهد كه با يك رأي در مورد اين مسأله تصميم بگيرد، كه در اين مورد، عضوي است كه بيشترين رأي را كسب كند استحقاق صحن خواهد داشت.
در هر زماني كه رئيس اشتباه كند و وقتي بيش از يك عضو برخاستند و رئيس را مخاطب قرار دادند، وي شخص نامناسب را تخصيص صحن كند، اخطار دستور ميتواند مطرح شود. جز در نشستهاي تودهاي، تصميم رئيس در تخصيص صحن ميتواند از سوي هر دو عضوي- يكي فرجام بخواهد و ديگري حمايت كند- فرجامخواهي شود (24).
تنوعها در كنوانسيونهاي بزرگ. در كنوانسيونهاي بزرگ ياتشكيلات مشابه، لازم است بعضي قواعد به كاربردني براي تخصيص صحن به تصويب برسد. به عنوان نمونه، ممكن است از اعضاء خواسته شود پشت ميكروفونهاي شمارهدار صف بكشند. ممكن است به ترتيب شماره به آنان صحن داده شود، يا كسي آنان را به ترتيبي كه دستيار افسر انتظامات چراغهاي چسبيده به ميكروفونها را روشن ميكند براي رئيس فهرست كند. يك قاعده ممكن است مقرر كند عضوي كه موضوع مهمي، مانند اخطار دستور، داشته باشد، بتواند از دستيار ميكروفون بخواهد كه چراغ را چشمكزن كند تا به اين ترتيب علامت بدهد. اگر عضوي، به هر ترتيبي كه مرسوم باشد، يك پيشنهاد اصلاح يا پيشنهاد قابلمذاكره ديگري بدهد، ساير منتظران نوبت بايد كنار بايستند مگر آنكه بحث آنان به پيشنهاد جديد مربوط باشد. اگر كفايت مذاكره يا پيشنهادي براي محدودسازي مذاكره مطرح شود، اعضائي كه در صف منتظر بودهاند قانوناً نميتوانند اعتراض كنند؛ همانند تمام موارد ديگر، رئيس نميتواند موقعيتهايي را كه چنين پيشنهادهايي در دستور خواهند بود، انتخاب كند. او ميتواند به مجمع مشاوره بدهد كه، اگر مجمع تمايل به ادامه مذاكره داشته و شنيدن صحبت افراد در صف را داشته باشد، اقليت بيش از يك سوم چنين قدرتي را دارد (نگا ك: به پانويس، ص. 366).
قطع كلام عضوي كه تخصيص صحن شده
وقتي عضوي تخصيص صحن شده و شروع به صحبت كرده باشد- مگر آنكه بحث در مورد موضوع را هنگامي كه هيچ پيشنهادي در دست بررسي نبوده شروع كرده باشد، يا طولانيتر از مدتي كه قواعد مجمع اجازه ميدهد حرف زده باشد- عضو ديگر يا رئيس نميتوانند، جز در موارد زير، و فقط وقتي كه يك وضعيت فوقالعاده آن را توجيه كند، كلام او را قطع كنند:
الف) يك اخطار برنامهاي يا، دعوت به دستورهاي روز (18) وقتي كه آنها رعايت نشوند،
ب) طرح يك تقاضايي فوري (19)،
پ) يك اخطار دستور يا فراخوان عضوي كه صحن دارد به دستور (23، 61) - يا رئيس توجه اين عضو را به اين واقعيت جلب كند كه در رعايت قواعد سخنراني غفلت كرده است (ص. 27-626)،
ت) درخواست رأي جداگانه به يك يا چند قطعنامه مستقل در مورد موضوعهاي مختلف كه به وسيله يك پيشنهاد واحد مطرح شده باشد (ص.106، 265)،
ث) يك تقاضا يا سؤال (23، 33) كه مستلزم پاسخ فوري باشد؛
يا، در بعضي شرايط خاص، اين مقاصد ديگر:
ج) يك فرجام (24)،
چ) مخالفت با بررسي يك موضوع (26)،
ح) تشكيك آراء (29).
پس از آنكه عضوي تخصيص صحن شد اما پيش از آنكه شروع به صحبت كند، تمام اقدامهاي فهرست شده، و همچنين، اگر فرصت ديگري نباشد، برخاستن براي مقاصد زير طبق دستور هستند:
الف) دادن اخطار مبني بر قصد ارايه پيشنهادي كه مستلزم چنين اخطاري است (ص.18-116)؛ يا
ب) طرح يك پيشنهاد تجديدنظر (37) يا تجديدنظر و درج در صورتجلسه (ص. 24-321).
اگر بنا به هر يك از دلايل فهرست شده در بالا تداخلي رخ بدهد، عضوي كه صحن گرفته آن را از دست نميدهد، هرچند مادام كه موضوع تداخلي در دست بررسي است روي صندلي خود مينشيند. به محض آنكه موضوع تداخلي تعيين تكليف شود، رئيس با بيان عبارتي مانند، «آقاي لوئيس صحن دارد»، از او ميخواهد برخيزد و ادامه دهد.
اگر عضوي كه گزارش يك كميته يا اسناد ديگري را به مجمع ارايه ميدهد آن را براي قرائت در اختيار منشي يا كارمند مخبر بگذارد، آن عضو به اين خاطر صحن را تحويل نميدهد، بلكه وقتي قرائت تمام شود دوباره صحن را در اختيار خواهد داشت..
وقتي عضوي براي تقاضاي صحن برخاسته يا تخصيص صحن شده باشد، خارج از دستور است كه عضو ديگر ختم جلسه يا پيشنهاد روي ميز گذاري موضوع در دست بررسي را مطرح كند. اگر كسي چنين كرد، يا فرياد «سؤال» سرداده شد، اين وظيفهي رئيس است كه نظم را برقرار سازد و از حقوق عضوي كه صحن دارد دفاع كند.
fa دستورنامه رابرت - ويرايش دهم فصل دوازدهم: تخصیص صحن؛ مذلکره ?