استقبال «اکوتا» از دستورنامه رابرت
مطلبی که در ادامه میآید، نخستین بار در رسانه مجازی و اختصاصی «تدارک انجمن اصلی» منتشر شده است و به این دلیل که نکات مطرح شده در آن میتواند برای تمام فعالان اجتماعی که به صورت حرفهای انواع جامعه/انجمن/سازمان/شرکت را تأسیس و رهبری میکنند مفید باشد، در اینجا نیز منتشر میشود:
استقبال «اکوتا» از دستورنامه
۱. «اکوتا» سرواژۀ عبارت «اتحاد کشورهای وارث تمدن ایرانی» است. این عبارت، به خلاصهترین شکل ممکن راهبردی را بیان میکند که به نظر میرسد کشورهای مخاطب آن در آیندهای نه چندان دور، گریزی از آن نخواهند داشت. فهم این ضرورت از سالیان قبل آغاز شده بود و گروههای هر چه بیشتری از فعالان اجتماعی/فرهنگی/سیاسی در این کشورها تلاشهای خود برای تحقق این راهبرد را آغاز کرده بودند.
در ایران، گروهی از علاقمندان از سال ۱۳۹۸ تلاش برای تشکیل انجمن «اتحاد کشورهای وارث تمدن ایرانی» (اکوتا) را شروع کردند و سرانجام موفق شدند در آبان ماه ۱۴۰۰ این انجمن را با نام شناسنامهای «انجمن همگرایی مواریث تمدن ایرانی» به ثبت برسانند. این انجمن در حال حاضر ۹۸ نفر عضو دارد و آقای دکتر نادر کریمیان سردشتی رئیس هیأت مدیره و آقای مهندس شهرام ایلبگ مدیر عامل آن هستند. اما این ماجرا با دستورنامه چه ارتباطی دارد؟
خلاصه خبر اینکه اعضای هیأت مدیره اکوتا در آخرین نشست خود که روز دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۱ برگزار شد، پس از استماع توضیحات مشاور پارلمانی در مورد چیستی و ضرورت قواعد دستورنامه، از این ایده استقبال کردند که فعالیتهای این انجمن، حتیالمقدور، طبق قواعد دستورنامه انجام شود. اهمیت این تصمیم در چیست؟
نشانه یک گذار فرهنگی؟
۲. مسؤلان و مقامات جامعه/انجمن/سازمانهای مستقر در ایران، به دلایل قابل فهم، معمولاً از قواعد دستورنامه و از خدمات یک پروفشن جدید در ایران (مشاور پارلمانی) استقبال نمیکنند. تبیین عوامل مقاومت جامعه/انجمنهای ایرانی در برابر این قواعد راهگشا و رهاییبخش، بر عهدهی محافل پژوهشی است که در «گامراه تاریخ» شکل خواهد گرفت. این واکنشها طبیعی است. اما مهمتر، کشف روشهای بهتر و مناسبتر معرفی و ارایۀ خدمات پارلمانی به مسؤلان جامعه/انجمنهاست به نحوی که آنان به جای دفع این خدمات، از آن استقبال کنند. استقبال اعضای محترم هیأت مدیره «اتحاد کشورهای وارث تمدن ایرانی» (اکوتا) میتواند نشانه این باشد که این پروفشن جدید التأسیس در ایران، موفق شده است روشهای نادرست معرفی و عرضهی این خدمات را تا حدود زیادی بهبود بخشد، به نحوی که مشتریان بالقوهی این خدمات، که تمام جامعههای مدرن ایرانی هستند، به مرور با اهمیت و ضرورت این خدمات آشنا شوند و از آن استقبال کنند. با این حساب به نظر میرسد، از این منظر، شاهد یک گذار فرهنگی از یک مرحله به مرحله دیگر هستیم.
البته، وجود شخصیتهایی مثل دکتر نادر کریمیان سردشتی و دکتر ناصر رضایی در میان اعضای هیأت مدیره اکوتا به این تجربه خاص ویژگیهای منحصر به فردی میدهد که جا دارد به آن اشاره شود.
آقایان دکتر کریمیان سردشتی و دکتر ناصر رضایی، که از پژوهشگران پرتلاش عرصه میراث فرهنگی هستند، در کارگاههایی شرکت میکردند که به همت آقای دکتر علیرضا قلینژاد معاون محترم پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در آن پژوهشگاه برگزار شد تا به کمک پژوهشگران علاقمند، پیشنویس کد اتیکز (منشور اخلاقی) پژوهشگران را تدوین کند. نشستهای تصمیمگیری آن کارگاه طبق قواعد دستورنامه اداره میشد و دکتر کریمیان سردشتی، به محض آشنایی نسبی با این قواعد به راقم این سطور اظهار نظر کرد که: کلید مشکلات ما همین قواعد است. هم او بود که آقای کامبیز ابراهیمزاده نویسنده، مترجم و حقوقدان شناخته شده را تشویق کرد تا این کتاب را به زبان کردی ترجمه کند و ترجمه شد.
تجربه دیگری که باید همین جا به آن اشاره شود، نقشی است که آقای مهندس بهرام شهریاری در این میدان ایفا کرده است.
آقای شهریاری یکی از اعضا گروه حامیان تأسیس انجمن اصلی است که مانند سایر اعضای این گروه، از هیچ کوششی برای معرفی و ترویج این قواعد دریغ نورزیده است. اینکه آقای شهریاری در معرفی این قواعد و این پروفشن در دست تأسیس برای آقای مهندس شهرام ایلبگ مدیر عمل محترم اکوتا چه توضیحاتی داده است، معلوم نیست. اما همین که بر اساس توضیحات ایشان آقای ایلبگ این طور مصممانه از مشاور پارلمانی دعوت میکند تا نشستهای هیأت مدیره اکوتا را در چارچوب این قواعد اداره کند، نشانهای از همان «گذار فرهنگی» است و میتوان امیدوار بود که به خصوص با توجه به فراهم بودن شرایط، به خاطر وجود این همه جامعههای مدرنی که بر اساس اساسنامه تأسیس و اداره میشوند، این موتاسیونهای تمدنی به سرعت در سراسر کشور و منطقه شیوع یابد.
یک کارگاه تجربی جدید!
۳. از نقطه نظر پروفشن در دست تأسیس در ایران، یعنی پروفشن پارلمانی، موافقت اعضای محترم هیأت مدیره اکوتا با این پیشنهاد که جلسات تصمیمگیری انجمن متبوع آنان در چارچوب قواعد استدلالی که در کتاب دستورنامه تشریح شده است، اداره شود، لطف بسیار بزرگی است که آنان به این پروفشن میکنند.
هر مجموعهی جدیدی که تصمیم میگیرد و موافقت میکند که روند تصمیمگیری گروهی اعضای آن طبق این قواعد اداره شود، در واقع امکان جدیدی برای تجربۀ روند پیچیده و دشوار محلیسازی این قواعد را فراهم میآورد.
لازم به ذکر است که علم و فلسفه حقوق پارلمانی، از منظر یک علم برهانی، مثل سایر علوم عملی و کاربردی است. در نتیجه، محلیسازی قواعد پارلمانی، به این معنا نیست که قواعد و رویههای عقلی قانون عام پارلمانی، متناسب با هر وضعیت خاص، مخدوش شود و از ریخت بیافتد.
از این منظر، علم و فلسفه حقوق پارلمانی به علم طب شبیه است. علم طب مانند هر معرفت علمی دیگری علل رویدادها (به قول ارسطو: علل اربعه) را تبیین میکند. اما طبابت علاوه بر معرفت علمی، یک «مهارت» هم هست که بر اساس آن، طبیب باید معرفت خود از «کلی» را در مورد این «جزئی» خاص به کار بگیرد.
اینکه مدیر جلسه باید با علم و فلسفه حقوق پارلمانی آشنا باشد، به این معناست که باید بتواند روابط بین مفاهیم کلی این علم را درک و تبیین کند. اما فراگیری علم به «کلی»ها، جای مهارت مورد نیاز برای به کارگیری آنها در مورد این مسأله خاص در این گروه خاص و با این افراد خاص و در این وضعیت خاص را نمیگیرید. به همین خاطر، هر نشست جدیدی که قرار میشود طبق قواعد دستورنامه در ایران اداره شود، یک دنیا تجربه جدید در اختیار پروفشن در دست تأسیس قرار میدهد تا دریابد که آن قواعد کلی. در مورد این انسانهای مشخص و جزئی با این روانشناسیهای پیچیده، چطور باید توضیح داده شود و چطور باید جمع را قانع کرد که دست از رفتارهای قدیمی بردارند و به شیوه جدید بیاندیشند و رفتار کنند.. کاری که البته نتیجهاش اصلاً قابل پیشبینی نیست. . .
به همین دلایل است که باید به احترام اعضای محترم اکوتا که رخصت دادهاند تا در محضر آنان این قواعد به آزمون چند صد باره گذاشته شود، از جا برخاست و کلاه از سر برداشت. . .
اتحاد «دموکراتیک» کشورهای فلات ایران!
۴. قانون عام پارلمانی، به مثابه مجموعهای از قواعد و رویههایی که پراکتیس پارلمانی را تبیین میکنند، برای جامعه/انجمنهای مدرن - که به صورت آگاهانه و بر اساس اساسنامه به مثابه یک قرارداد مشارکت مدنی تأسیس میشوند - در تمام کشورهای در حال توسعه، حقیقتاً راهشگا و رهاییبخش است. اما به کارگیری این قواعد - به ویژه - از سوی «اتحاد کشورهای وارث تمدن ایرانی» (اکوتا) اهمیتی تاریخی دارد. چرا؟
به کارگیری این قواعد - اگر با موانع غیرقابل پیشگویی مواجه نشود - حتماً و قطعاً به تمام مشکلات رویهای که تقریباً تمام جامعه/انجمنهای مدرن را فلج و ناتوان کرده است، خاتمه خواهد بخشید. اختلاف نظرات را - که در هر جمعی بسیار طبیعی و بسیار مفید است - به محترمانهترین روش ممکن مدیریت خواهد کرد. روابط اجتماعی اعضای یک جامعه را بر اساس قواعدی تنظیم خواهد کرد که به روش عقلی تبیین شدهاند. احترام و اعتماد متقابل را که پیششرط موفقیت هر فعالیت جمعی است، ارتقا خواهد بخشید. و کنترلپذیری و انعطافپذیری در رهبری هر سازمان را همیشه در حالت متعادل حفظ خواهد کرد که نشانه هر سازمان مرحله بلوغ است. و . . . به این ترتیب، موفقیت «اکوتا» را در سطح محلی - یقیناً و قطعناً - تضمین خواهد کرد. در این شک نداشته باشید. اما، اهمیت این قضیه، به خصوص برای اکوتا و برای مردم ایران، به مراتب بیش از این هاست. . .
بله. نیاز کشورهای وارث تمدن ایرانی به «اتحاد»، نیازی است که حس کردن آن به شامهای قوی نیاز ندارد. اما تصور اینکه این کشورها را بشود به روشهای سنتی امپراتوری متحد کرد، کابوسی است که فقط اذهان عقبمانده را به هیجان میآورد.
«اکوتا» با پرچم دموکراسی، با پرچم آزادی عقیده، آزادی مذهب، آزادی بیان و اندیشه، و با حق رأی برابر تک تک شهروندان است که میتواند کشورهای فلات ایران را تشویق کند به یک اتحادیه دموکراتیک بپیوندند. اما «اکوتا» فقط با درک عمیق قانون عام پارلمانی و پایبندی نسبت به آن است که میتواند از سطح شعار بگذرد و در درون خود تمام این شعارها را محقق کند. و فقط در آن صورت است که از این طریق و در عمل و به مرور میتواند قواعد بازی دموکراسی را به همتایان خود در کشورهای وارث تمدن ایرانی نیز معرفی کند و آموزش بدهد.
تمدن ایرانی مربوط به گذشته نیست. موفقیت تمدن ایرانی در گرو خلق آیندهای قابل افتخار است. «اکوتا» میتواند و باید صدای مردم دموکراسی خواه ایران برای سایر کشورهای وارث تمدن ایرانی باشد. در آن صورت، میتوان حدس زد که تمام انجمنهای اختصاصی که در چارچوب انجمن اصلی در حال تأسیس هستند، با تمام توان از این «صدا» حمایت خواهند کرد.
به امید آن روز
تمام
fa اخبار ساخت جامعههای طراز نوین انجمن همگرایی مواریث تمدن ایرانی (اکوتا) ?