اداره مجمع «اکوتا» در چارچوب قواعد منطقی
به پیشنهاد آقای مهندس شهرام ایلبگ مدیر عامل محترم انجمن «همگرایی مواریث تمدن ایرانی» و حمایت اعضای محترم هیأت مدیره این انجمن، قرار شد مجمع سالانه انجمن با مدیریت مشاور امور پارلمانی و در چارچوب قواعد دستورنامه برگزار شود. از همین روز، در آغاز این مجمع، که روز شنبه ۳۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی در تهران برگزار شد، آقای دکتر نادر کریمیان سردشتی رئیس محترم هیأت مدیره انجمن این پیشنهاد را با مجمع انجمن در میان گذاشت که با اجماع عمومی به تصویب رسید و به این ترتیب، مجمع این انجمن برای نخستین بار بر اساس قواعد عقلانی و عادلانهای که در کتاب دستورنامه توصیف شده است، اداره شد. گزارشی که در ادامه میآید مطلبی است در همین زمینه که ابتدا در گروه مجازی «تدارک انجمن اصلی» منتشر شد و با کمی تغییر اینجا باز نشر میشود. با هم میخوانیم:
▪️طرح مسأله!
۱. کسانی که تحولات اجتماعی را در سطحِ - به اصطلاح - ژنتیکی دنبال میکنند، یعنی در اعماق جان انسانها دنبال فهم تحولاتی میگردند که به تغییر رفتار و تحولات اجتماعی بزرگ منجر میشوند، تجربهی اداره مجمع انجمن همگرایی مواریث تمدن ایرانی بر اساس قواعد دستورنامه را دست کم نخواهند گرفت. این تجربه، از زوایان گوناگون قابل بررسی است. سلسله یادداشتهای کوتاهی که در ادامه تقدیم میشود به چند نکته در این زمینه اشاره میکند.
استقبال مسؤلان انجمن!
۲. بدیهی است که مقامات و مسؤلان جامعه/انجمن/سازمانهای مستقر با این که مجامع انجمنهای متبوع آنان توسط کسی اداره شود که ادعا میکند مجمع را بر اساس قواعد منطقی اداره خواهد کرد، مخالفت کنند. میتوان فهرست بلند بالایی از دلایل موجه یا ناموجه برای نگرانی مقامات مجامع ایرانی ردیف کرد. اما تجربه برگزاری مجمع عمومی انجمن همگرایی مواریث تمدن ایرانی بر اساس این قواعد نشان داد که مقامات و مسولان این انجمن بر تمام آن نگرانیها فائق آمدند و با اداره مجمع خود به وسیله مشاور پارلمانی موافقت کردند. چرا و چه عواملی در کار بود که به این نتیجه انجامید؟
در پاسخ به این پرسشها به تجربههای زیادی میتوان اشاره کرد. اما خلاصهاش اینکه جامعه دچار تحولات شگرفی شده است که این رویداد ظاهراً کم اهمیت یکی از تبلورات آن است.
مرور مسأله از منظر تاریخی
۳. تاریخ معاصر ایران، از یک نظر، تاریخ ساخت جامعههای مدرن بر اساس اساسنامه و به ثبت رساندن آنها به مثابه انواع مؤسسه/شرکت است. این جامعه/انجمن/سازمانها نیز از جمله یکی از دستاوردهای فرهنگ آنگلوساکسونی است که در دوران جهانی شدن امپراتوری جزیرۀ بریتانیا، مانند حاکمیت قانون، در سطح جهان مورد استقبال قرار گرفت و در چارچوب همین مناسبات است که جامعه کل به مثابه یک «مجمع الجوامع» بر اساس اساسنامه (قانون اساسی) سازمان مییابد و فقط در این حالت است که تمام جوامع مثل دوایر متداخل در هماهنگی با هم و با تقسیم قدرت به صورت متوازن در میان تمام جوامع این «مجمعالجوامع» کارکرد مییابد. احتمالاً در چنین جامعهای بود که تبدیل ثروت به سرمایه (مثل تبدیل ماده به انرژی) و انقلاب اینداستریال امکان بروز یافت و جهانی شد. نکتۀ مورد توجه در اشارۀ گذرا به این واقعیت تاریخی این است که مهارت ساخت جامعه مدرن بر اساس حق رأی برابر تکتک اعضای جامعه محصول تاریخ چند هزار ساله غرب و مبارزه وقفه ناپذیر قدرت و قدرتمند شدن هرچه بیشتر مردمان بیقدرت بوده است. آشنایی ایرانیان با تجربههای آنگلوساکسونی به انقلاب مشروطه منجر شد که یکی از نشانههای ورود تاریخ ایران به دوران معاصر و آغاز مبارزه برای حاکمیت مردم است که ادامه یافته و ادامه خواهد یافت.
تلاش همه جانبه برای حل مشکل!
۴. تجربههای بیش از یک صد سال تأسیس انواع جامعههای مدرن و مبتنی بر اساسنامه و مشاهدهی مشکلات متعددی که در جریان فعالیت آنها ظهور و بروز مییافت، سبب شد تا تلاشها برای یافتن راه حل این مشکلات نیز گسترش یابد. بدیهی است، این مشکلات چند وجهی و سیستمیک هستند و باید به صورت سیستمیک حل شوند و همیشه هم مشکلات جدیدی سر برخواهند آورد و زندگی هرگز بیمشکل نخواهد ماند! اما تجربه آشنایی ایرانیان با دستورنامه رابرت سبب شد تا عمدهترین و اصلیترین مشکلات جوامع مدرن در ایران با تأخیری یک قرنی کشف شود: مشکلات رویهای در جریان تصمیمگیری گروهی که سبب میشود امکان مشورت و همکاری افرادی با عقاید و منافع مختلف و متضاد، در همان مراحل اولیۀ همکاری متوقف یا تخریب شود. به بیان دیگر، وجود قواعد منطقی در درون تجربههای اجتماعی مردم غرب که جامعههای مدرن بر اساس آنها سازمان دهی میشوند اما با چشم سر دیده نمیشدند. و اساسنامه یک جامعه خاص، فقط بخش بسیار کوچکی از آن قواعد محسوب میشود. دستورنامه رابرت قرائتی از همان قواعد منطقی ارایه میدهد که در چارچوب آنها اساسنامه یک جامعه مدرن تدوین میشود و به تصویب میرسد و همین قواعد منطقی بود که ناشناخته مانده بود.
۵. بسیار بدیهی است که جامعه/انجمن/سازمانهای ایرانی که با مجموعۀ پیچیده این قواعد غیرقابل رؤیت آشنا نیستند در همان مراحل و گامهای اولیه به بنبست برسند. راه حل؟ -برگزاری انتخابات اعضای هیأت مدیره و تفویض اختیارات مجمع به آنان! البته که همان مشکلات، کم و بیش، در هیأت مدیرهها هم ادامه یابند و در نتیجه، یا روابط جامعه تخریب و فعالیتها متوقف میشود و یا در نهایت یک نفر، همان که همه میشناسند، به نحوی مشکلات را رتق و فتق میکند. میبینیم که تجدد در این زمینه و طی بیش از یک صد سال گذشته یک قدم به جلو که نرفت، هیچ، برای حل مشکلات ناشی از تجدد ناقص، به دامن نیروهایی افتاد که کل جامعه را به اینجا کشاندهاند که میبینیم.
کلید حل مشکلات
۶. در چنین پسزمینهای بسیار بدیهی بود که به محض آشنایی با قواعد مندرج در کتاب دستورنامه رابرت، به صورت شهودی درک شود که: آه، کلید مشکلات همین است!
مترجم کتاب دستورنامه رابرت که بعد از ترجمه کتاب، وظیفه خودش را آموزش و ترویج همین قواعد تعریف کرد، میتواند خاطرات بسیار زیادی از واکنش فعالان اجتماعی نقل کند که آنان نیز درست بعد از آشنایی اولیه با کلیات این قواعد همین درک شهودی را تجربه کردند.
یکی از آنان که به موضوع ما نحن فیه ارتباط تعیین کننده دارد، آقای دکتر نادر کریمیان سردشتی، ریاست محترم هیأت مدیره انجمن «همگرایی مواریث تمدن ایرانی» است.
دکتر کریمیان سردشتی که یکی از پژوهشگران میراث فرهنگی است، در نشستهایی که دو سال پیش و با حضور گروهی از پژوهشگران میراث فرهنگی برای تدوین کد اتیکز (منشور اخلاقی) پژوهشگران میراث فرهنگی برگزار میشد شرکت میکرد. آن نشستها بر اساس قواعد دستورنامه رابرت اداره میشدند و در همانجا بود که دکتر کریمیان سردشتی با کلیات این قواعد آشنا شد و هنگامی که مترجم کتاب یک نسخه از آن را تقدیم ایشان کرد در واکنش و با تأکید خاطر نشان ساخت: این کتاب کلید مشکلات این کشور است!
توجه دارید که غرض از نقل این مشاهدات، تلاش برای فهم تحولات عمیقی است که در جان بعضی از ایرانیان رخ داده است و به نظر میرسد همان تحولات سبب تغییر در رویکرد و رفتار کسانی میشود که میتوانند بر رفتار دیگران نیز تأثیر بگذارند و در نتیجه ما شاهد تحولاتی در رفتار انسانهایی هستیم که میتواند منجر به تغییر ساختار جامعههای طراز نوینی شود که مشغول ساختن آنها هستند: نوعی جامعهشناسی ایرانی!
این بار یک افتخار آفرین سیستانی!
۷. پرسوناژ دیگر این درام تاریخی، این بار نه یک کرد، که یک سیستانی افتخار آفرین ایرانی است: مهندس بهرام شهریاری!
سابقه آشنایی مترجم دستورنامه با مهندس شهریاری به بیش از دو دهه قبل برمیگرد که به عنوان ناشر و سردبیر، مسؤل تولید و توزیع مجله «قطعهسازان خودرو» نشریه تخصصی انجمن قطعهسازان خودرو بود و مهندس شهریاری یکی از اعضای شورای سردبیری آن مجله.
به اصرار و تشویق آقای مهندس شهریاری، مسؤلیت انتشار و سردبیری «پیام کارفرمایان»، نشریه کانون عالی انجمنهای صنفی کارفرمایان ایران نیز حدود دو دهه پیش به عهدهی مترجم دستورنامه گذاشته شد. نزدیک به دو هزار انجمن کارفرمایی، عضو کانون عالی کارفرمایی هستند که اگر یک سازماندهی کارآمد داشته باشد میتواند کل اقتصاد کشور را به صورت بنیادین متحول کند. اما همین آقای شهریاری گواهی خواهد کرد که تقریباُ هیچ یک از مجامع عمومی آن بدون مشکل به پایان نمیرسید و نشستهای هیأت مدیره آن هم که نگو و نپرس! به همین خاطر است که مهندس شهریاری هم از نخستین لحظات آشنایی با این قواعد از هیچ کوششی برای ترویج و آموزش این قواعد دریغ نورزید. اما این ماجرا به قصه ما چه ربطی دارد؟
و این بار یک بختیاری افتخار آفرین!
۸. مدیرعامل انجمن همگرایی مواریث تمدن ایرانی، که نقش تعیین کنندهای در تحقق نخستین تجربه اداره مجمع این انجمن بر اساس قواعد دستورنامه ایفا کرد، آقای مهندس شهرام ایلبگ است که از نامشان (بزرگ ایل) میتوان دریافت یک بختیاری افتخار آفرین است. آشنایی مشاور پارلمانی با ایشان هنوز به پنج ماه نمیرسد اما امید میرود تا سامان دادن به ساختارهای دموکراتیک برای اتحاد کشورهای وارث تمدن ایرانی ادامه یابد.
برای حروفنگار این کلمات مایه افتخار است که شخصیتی مانند مهندس شهریاری او را به عنوان مشاور پارلمانی به مدیر عامل انجمن مواریث تمدن ایرانی معرفی کند و البته به نحوی معرفی کند که به این نتیجه تاریخ منجر شود: برون سپاری مسؤلیت اداره مجمع انجمن به کسی که ادعا میشود میتواند انواع مجامع را بر اساس قانون عام پارلمانی و به روش منطقی اداره کند!
مهلتی بایست تا . . . !
۹. تقریباً تمام فعالان اجتماعی پروفشنال بعد از آشنایی اولیه با این قواعد علاقمند میشدند و توصیه میکردند تا هر چه زودتر و هر چه گستردهتر این قواعد به تعداد هر چه بیشتری از مردم ایران معرفی شود.
نیز، کم نبودند فعالان اجتماعی پروفشنالی که بعد از آشنایی مختصر با این قواعد میکوشیدند تا مجامع تحت مدیریت خودشان را طبق همان قواعد محدود و معدود که آموخته بودند اداره کنند. بدیهی است که راقم این سطور نخستین فرد در این صف طولانی بوده باشد.
قضاوت در مورد اینکه آن تجربهها به کجا منجر شد، به یک پژوهش میدانی نیاز دارد. اما تجربههای راقم این سطور حاکی از شکستهای پیدرپی بوده است. شاید با یک تفاوت: چه بسا بسیاری با تجربه شکستهای پیدرپی به این نتیجه رسیدند یا برسند که مردم ایران را به این قواعد چه کار؟ و بازی را رها کردند و به روشهای مألوف برگشتند. اما تجربه اداره مجمع انجمن همگرایی مواریث تمدن ایرانی در روز تاریخی شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ ثابت کرد: مهلتی حدود ۱۵ سال درس آموزی از شکستهای مستمر لازم بود تا سر انجام «خون شیرِ» شد!
اگر بتوانید مفاهیم زمان و فضا را از ذهن خود پاک کنید و ارسطویی به جهانی بنگرید که بیزمان و بیمکان است، در آن صورت کل پراکتیس پارلمانی «یک فعالیت» است، چیز شبیه فعالیت «زندگی». در آن صورت، فقط وقتی کل این فعالیت را دریافتید و مهارت لازم برای مدیریت کل این فعالیت را کسب کردید، میتوانید این فعالیت را به صورت کامل مدیریت کنید. بی جهت نیست که انجمن ملی پارلمانتارینهای آمریکا، برای دادن مجوز اداره مجامع تصمیمگیری بر اساس دستورنامه برای اعضای خود شرط گذاشته است: گرفتن گواهینامه از بورد پروفشنال انجمن.
لازم به توضیح است که اعضای آن انجمن، اگر به تعداد مشخصی از ۱۲۰۰ سؤال که بر اساس کتاب دستورنامه رابرت تنظیم شده است پاسخ درست بدهند، مجوز آموزش این کتاب را کسب خواهند کرد، اما به آنان تأکید شده است که با این حال، حق اداره مجامع تصمیمگیری را نخواهند داشت مگر آنکه بعد از طی کردن مرحله اول، از بورد پروفشنال آن انجمن نیز برای اداره مجامع مجوز جداگانه کسب کنند.
متآسفانه، هر نوع تلاش برای برقراری ارتباط با انجمن ملی پارلمانتارینها که نقش تأمین رهبری جهانی این پروفشن را برای خود قائل است، برای گرفتن چنان مجوزهایی میتواند پیامدهای غیرقابل پیشبینی در این جمهوری غریب داشته باشد. اما داوری مسؤلان و اعضای محترم هیأت مدیره انجمن همگرایی مواریث تمدن ایرانی و نیز تک تک اعضایی که در مجمع این انجمن حضور داشتند، شاید بتواند جای خالی آن گواهینامه را پر کند تا شاید - گوش شیطان کر - در آینده میان مدت، پارلمانتارینهای ایرانی، بورد پروفشنال خودشان را مستقر سازند.
بله، تحولات عظیمی که طی ۱۵ سال اخیر و در سطح ژنتکی در جان معدود ایرانیان عاشق جریان داشت، و طی آن - به قول مولانا: خون شیر شد، حماسهای است بسیار خواندنی که کاش نوشته شود. . .
اهمیت تجربه اکوتا
۱۰. این سلسله یادداشتها با این هدف مشخص شروع شد تا در این مسأله تأمل شود که چه عواملی طی ۱۵ سال اخیر سبب شد تا مسؤلان و اعضای هیأت مدیره انجمن همگرایی مواریث تمدن ایرانی بر نگرانیهای به حق خود برای برونسپاری اداره مجمع انحمن متبوع خودشان فائق بیایند و اجازه بدهند مشاور پارلمانی نشست مجمع آنان را اداره کند؟
تا اینجا به عامل «اعتماد» رئیس و مدیرعامل انجمن (آقایان دکتر کریمیان سردشتی و مهندس ایلبگ) به مهارت مشاور پارلمانی برای انجام این مسؤلیت اشاره شد. اما این کافی نیست. چرا که هیأت مدیره انجمن مسؤلیت تصمیمگیری در این زمینه را برعهده دارد.
به همین خاطر، و با ابتکار و دعوت آقای ایلبگ، مشاور پارلمانی در یکی از نشستهای هیأت مدیره انجمن همگرایی حضور یافت و حدود نیم ساعت از جلسه را طبق قواعد دستورنامه اداره کرد و برخی از قواعد مبرم را برای اعضای هیأت مدیره توضیح داد. ظاهراً همین اندازه معرفی کافی بود تا اعضای هیأت مدیره انجمن نیز به این تصیمیم برسند که این شانس را تجربه کنند و به رقم خوردن یک نقطه عطف مدد برسانند.
بدیهی است که این اعتماد پاداشی است که به بیش از ۱۵ سال درس آموزی از تجربههای مستمر اعطا شده است. با این همه، این پرسشها همچنان مطرح است که انگیزه آن همه تلاش چه میتوانست باشد؟ و ماهیت این انگیزه چیست و از کجا ناشی میشود؟ چرا بعضی انسانها خود را از بسیاری از عزیزترین چیزها محروم میسازند تا به هدفهایی در دور دست برسند که چه بسا محال به نظر میرسند؟ و پرسشهای دیگری که در دنیای فلسفه سردرمیآورند و باید در «گام راه فلسفه» دنبال پاسخ آنها بود.
خیالپردازی برای آینده!
۱۱. تجربه منحصر به فرد مجمع ۳۱ اردیبهشت انجمن همکرایی نشان داد که حتی اگر هیچ یک از اعضای یک مجمع تصمیمگیری بزرگ هم هیچ آشناییای با قواعد پراکتیس پارلمانی نداشته باشند، اما مدیر جلسه با این قواعد آشنا و نسبت به استفاده از آنها در شرایط فرهنگی ایران مسلط باشد، مجمع میتواند طبق همین قواعد و به بهترین شکل ممکن اداره شود. در آن صورت، کسانی که حتی برای بار اول اداره یک مجمع تصمیمگیری طبق این قواعد را تجربه میکنند، ناگهان درمییابند که عجب، چنین قواعد رهایی بخشی بود و ما خبر نداشتیم؟
بازی در چارچوب این قواعد برای نخستین بار نشان میدهد که رفتار متقابل بر اساس حق برابر یعنی چه؟ رکن اصلی تصمیمگیری مجمع است، یعنی چه؟ استدلال برای درستی یک قاعده یا قانون یعنی چه؟ جامعه بر اساس حق و نه بر اساس قدرت یعنی چه؟ و از همه مهمتر: «تمدن» یعنی چه؟ و بسیاری دستاوردهای دیگر. . .
با این همه، حتی اگر مجامع انجمنهای ما بر اساس این قواعد هم اداره بشوند، ما تازه مرحله صفر و گام اول را برداشتهایم. چرا؟ چون این قواعد فقط «صورت» و «شکل» فعالیت تصمیمگیری گروهی را در اختیار ما میگذارند و تازه بعد از این مرجله است که مبارزه اصلی شروع خواهد شد: مبارزه برای حل مشکلات واقعی که خودش داستان دیگری است. . . اما تا مرحله صفر را طی نکنیم، برای حل مشکلات دست و پا خواهیم زد و چون قواعد شنا کردن را بلد نیستیم بیشتر و زودتر غرق خواهیم شد. . . همانطور که عدهای نابلد همه ما را دارند غرق میکنند. . .
با احترام
تمام
دوسنبه ۲ خرداد ۱۴۰۱
گروه نويسندگان
مقالههاى اين نويسنده
fa اخبار ساخت جامعههای طراز نوین انجمن همگرایی مواریث تمدن ایرانی (اکوتا) ?