فصل نوزدهم، بخش ۵۸: کنوانسیونهای نمایندگان
کنوانسیون [1] در قانون پارلمان معنای خاصی دارد که تعریف دقیق آن در بند یک بخش ۵۸ از کتاب دستورنامه رابرت - که ترجمه آن در ادامه تقدیم میشود - آمده است. اگر روزی روزگاری - گوش شیطان کر - قرار شد در این مملکت، سازمان به معنای درست کلمه ایجاد شود، و گروههای بزرگی از مردم به خودشان سازمان بدهند، و از رمه به جامعه تبدیل شوند (واقعه مهمی که البته محتوم نیست)، در آن صورت درخواهند یافت که بدون توجه به قواعد قانون عرفی پارلمان که دستورنامه رابرت آنها را گردآوری و ارایه داده است، چنان کاری غیرممکن خواهد بود. فصل نوزدهم دو بخش دیگر هم دارد که ترجمهی آنها نیز به زودی تقدیم خواهد شد. برای توضیحهای ضروری به مقدمهای که در مدخل این وب سایت یا در مقدمه فهرست کتاب آمده است مراجعه فرمایید. و اما: کنوانسیونهای نمایندگان.
§ 58 - كنوانسيون هاي نمايندگان
كلمه كنوانسيون، آنگونه كه عموماً در قانون پارلمان و نيز در اين كتاب فهميده ميشود، به مجمعي از نمايندگان اشاره دارد (غير از تشکیلات قانونگذاری عمومي دائمی) كه به عنوان نمايندگان منتخب شعبهها يا زيربخشهاي تشكيل دهنده يك گروه بزرگ از مردم، معمولاً به طور خاص برای یک اجلاس جداگانه به مثابه يك ركن مشورتي منفرد كه تحت نام كل گروه عمل ميكند، انتخاب ميشوند. رايجترين نوع آنها كنوانسيون يك انجمن ايالتي يا ملي است- كه نمايندگان آن از سوي و از ميان اعضاء هر واحد محلي انتخاب ميشوند. اصطلاحهاي ديگري كه برخي از انجمنها به چنين كنوانسيوني ميدهند از جمله عبارتند از: كنگره، كنفرانس، مجمع عمومي، كاخ نمايندگان.
اصطلاح كاخ نمايندگان بيشتر به صورت خاص در مورد كانونهاي پروفشنال و تخصصي به كار ميرود، تا هيأت نمايندگان رأي دهنده را از تعداد زياد اعضاء ديگر شعبههاي تشكيلدهنده انجمن كه به كنوانسيون ميآيند تا در سمينارها، كارگاهها، و فعاليتهاي اجتماعي و آموزشي، يا از اين قبيل امور شركت كنند، متمايز سازد. همچنين در بعضي از انجمنها كاخ نمايندگان هيأتي از نمايندگان را توصيف ميكند كه به جاي انتخاب شدن براي شركت در فقط يك اجلاس كنوانسيون، براي يك دوره مشخص انتخاب ميشوند كه طي آن و هر از گاه، طبق آئيننامه، اجلاسهايي برگزار ميشود.
كنوانسيونها از نظر اندازه، مدت و پيچيدگي توفير دارند. يك انجمن نسبتاً كوچك ايالتي ممكن است يك كنوانسيون يك روزه متشكل از دو يا سه نشست برگزار كند كه تمام نمايندگان در آنها شركت ميكنند. از سوي ديگر، كنوانسيونهاي يك هفتهاي كانونهاي آموزشي و علمي ملي ممكن است به چند بخش اختصاصي تقسيم شوند كه در آن واحد تشكيل جلسه ميدهند، و كل هيأتهاي نمايندگي فقط تعداد معدودي نشست در يك سالن برگزار ميكنند.
به علاوه، گاهي اوقات يك كنوانسيون به منظور تشكيل يك كانون يا فدراسيون فراخوان ميشود، يا (شبيه يك نشست تودهاي، 53) ممكن است براي گرد هم آوردن طرفها يا نمايندگان سازمانهاي علاقمند به اقدام در خصوص يك مشكل مشخص برگزار شود.
اين فصل به خصوصيات مشترك بين اغلب كنوانسيونها محدود ميشود و اساساً به كنوانسيون يك انجمن مسقر ارتباط دارد. (براي مجموعهاي از رويههاي به كاربردني در مورد ساير انواع كنوانسيونها بنگريد به 60).
شرايط اساسي در آئيننامهها
در مورد انجمنهاي مستقر ايالتي، منطقهاي، يا ملي مركب از شعبههاي محلي، آئيننامه (نگا ك: صص. 14-12، 558) يا ساير اسناد حاكميتي كانون يا تشكل مادر بايد:
• اجازه يك كنوانسيون دورهاي را بدهد؛
• اختيارات و وظايف آن را تعريف كند؛
• نصاب آن را مشخص سازد؛
• شرايط نمايندگان و جانشينان كنوانسيون، مبناي تعيين تعداد آنان، و روش انتخاب آنان را مقرر كند؛ و
• شرايط برگزاري كنوانسيون ويژه را كه ممكن است براي سازمان و عملكرد آن لازم شود، مشخص كند.
شرط اساسي براي گروه اعضاي رأي دهنده به نحو متناسب با سازمان مشخص، به عنوان نمونه، به شرح زير ميتواند در آئيننامه قيد شود:
اعضاء رأي دهنده كنوانسيون ايالتي، مسؤلان ايالتي (شامل اعضاء هيأتهاي اجرايي كانون ايالتي)، رئيس سازمان (يا، در غياب وي، نايب رئيس) هر كلوپ تحت كانون، و نمايندگان منتخب هر كلوپ خواهند بود.
به علاوه، آئيننامه در سطحي كه كنوانسيون برگزار ميشود بايد اين موارد را تعيين كند: (1) شرايط يك شعبه تشكيلدهنده براي احراز حق نمايندگي- از جمله حداقل تعداد عضو؛ و (2) تعداد نمايندگاني كه يك شعبه متناسب با اندازهاش ميتواند داشته باشد، معمولاً با تعيين، مثلاً، اينكه هر شعبه توسط رئيسش نمايندگي ميشود، به علاوه يك نماينده اضافي در صورتي كه آن شعبه بيش از تعداد مشخصي عضو داشته باشد، يا دو نماينده اضافي اگر آن شعبه بيش از دو برابر آن تعداد عضو جذب كرده باشد، و از اين قبيل.
آئيننامه در سطحي كه كنوانسيون برگزار ميشود همچنين بايد انتخاب نمايندگان جانشين را آنگونه كه در صفحه 585 توصيف شده است، پيشبني كرده باشد.
براي اجتناب از تغيير مسؤلان در جريان كنوانسيون (نگا ك: ص. 556)، آئيننامه بايد پيشبيني كرده باشد كه مسؤلان تازه انتخاب شده سمتهاي خود را پس از خاتمه كنوانسيون احراز خواهند كرد.
اعضاءكنوانسيون و جانشينها
روشهاي تعيين اعضاء رأي دهنده. اعضاء كنوانسيون يك انجمن مستقر به طور كلي به يكي از روشهاي زير تعيين ميشوند:
1) از طريق احراز سمت نمايندگي انتخابي معتبر از سوي يك شعبه كه به طور خاص به عنوان نماينده صاحب اختيار آن شعبه (يا يكي از چند نمايندگان آن شعبه) در يك كنوانسيون مشخص عمل كند؛
2) از طريق شرطي در آئيننامه، مانند بيشتر سازمانها، كه طبق آن رئيس يا مسؤل ارشد (يا در غياب وي، نايب رئيس) هر شعبه محلي نماينده يا يكي از نمايندگان خواهد بود.
3) از طريق احراز سمت مقام انتخابي وقت در سازمان در سطحي كه كنوانسيون برگزار ميشود- مثلاً، يك مسؤل ايالتي انجمن در كنوانسيون ايالتي، جايي كه مسؤلان ايالت به نحوي كه در آئيننامه مقرر شده است، به اعتبار سمت، مسؤلان كنوانسيون و نيز اعضاء آن خواهند بود، صرفنظر از تعداد نمايندگاني كه شعبه محلي كه آن مسؤل به آن تعلق دارد ميتواند انتخاب كند؛ يا
4) از طريق احراز سمت جانشين انتخابي معتبر و جايگزين يك نماينده شدن در جريان برگزاري كنوانسيون، وقتي كه نماينده قادر به حضور در كنوانسيون نباشد يا پس از ثبت نام در كنوانسيون از آن انصراف بدهد.
پركردن جاي خالي در نمايندگي. اگر رئيس يك شعبه قادر به حضور در كنوانسيون يك انجمن مستقر نشود، جاي او را نايب رئيس (يا نايب رئيس دوم، سوم يا ردههاي ديگري از نايب رئيسي كه در دسترس باشد و اگر چنين مسؤلاني وجود داشته باشند) پرخواهد كرد، درست مانند ساير وظايفي كه نايب رئيس به جاي رئيس آنها را انجام ميدهد. اگر نايب رئيس خودش يك نماينده انتخابي باشد اما جاي رئيس را بگيرد، سمت اوليه اين نايب رئيس به عنوان يك نماينده منتخب به وسيله يك جانشين انتخابي به روشي كه آئيننامهها تعيين كردهاند پر ميشود - درست مانند هنگامي كه هر نماينده انتخابي ديگري قادر به خدمت نباشد.
شرايط جانشينها. براي تضمين كامل بودن نمايندگان در كنوانسيون در حد امكان، آئيننامه در سطح كنوانسيون بايد پيشبيني كند كه هر شعبه بايد تعداد مشخصي جانشين- اغلب معادل تعداد نمايندگان- انتخاب كند. براي حفظ استاندارد يك شكل نمايندگي، شرايط انتخاب جانشين مانند شرايط انتخاب نماينده تعيين ميشود - كه ميتواند شامل اعتبار عضويت براي چند سال مقرر باشد.
جانشينها معمولاً طبق يك ترتيب مشخص انتخاب ميشوند، كه طي آن، وقتي سمتي در هيأت نمايندگي يك شعبه خالي شد، به انجام خدمت فراخوانده خواهند شد. وقتي شعبهاي بيش از يك نماينده داشه باشد، يك جانشين انتخابي (به جز نايب رئيس) به هيچ يك از نمايندگان خاص هيأت وابستگي ندارد. به محض آنكه پستي در هيأت نمايندگي خالي شد (به جز پستي كه رئيس شعبه احراز كرده كه نايب رئيس جايش را پر ميكند) توسط نخستين جانشين منتخب يا منتخب بعدي كه در دسترس باشد، پر ميشود.
در مواردي كه نمايندگان منفرد تحت نمايندگي يك شعبه، گروهها يا مناطق مشخصي را نمايندگي ميكنند، گاهي اوقات مناسب است كه نسبت به قاعده مزبور با پيشبيني جور شدن هر جانشين با يك نماينده مشخص، در آئيننامه مربوط به كنوانسيون، استثناء قائل شد. نقطه ضعف چنين نظامي هنگامي بروز مييابد كه هم نماينده مشخص و هم جانشين وي نتوانند در كنوانسيون حضور يابند- و به اين ترتيب يك شعبه از بخشي از نمايندگي كه استحقاق آن را دارد محروم ميشود.
موقعيت و جايگاه جانشينها؛ رويه جايگزيني. جانشينهاي ثبتنام كرده طبق معمول با نشانهايي با رنگ و شكل متفاوت با نشانهاي نمايندگان مشخص ميشوند و در بخشهايي جدا از نمايندگان استقرار مييابند. (در كنوانسيونهاي بزرگ، صندليهاي تعيين شده در سالن مجمع معمولاً فقط به گروه صاحبان رأي اختصاص مييابد). در هر حال، وقتي يك جانشين از سوي «كميته اعتبارنامهها» به صورت رسمي ثبت نام ميشود (ص.592) به محض آنكه در جاي يك نماينده منتخب قرار گرفت نشانهاي يك نماينده در اختيار وي گذاشته ميشود و به يك نماينده صاحب رأي با همان وظايف و امتيازهاي يك نماينده اصلي بدل خواهد شد.
اگر قرار باشد جانشيني به جاي نماينده ثبت نام كرده مستقر شود، مدارك مناسب حاكي از انصراف نماينده از آن سمت بايد به «كميته اعتبارنامهها» تقديم شود و جانشين بايد پيش از آنكه بتواند در جايگاه مستقر شود يا به عنوان يك عضو كنوانسيون رأي بدهد به عنوان يك نماينده جديد ثبت نام كند. اين وظيفه بر عهده هر نماينده ثبت نام كردهاي كه به حضور خود در كنوانسيون خاتمه ميدهد خواهد بود كه مطمئن شود كه عزيمت وي بلافاصله به «كميته اعتبارنامهها»، و به هر مقامي كه مسؤل جايگزين كردن يك جانشين ثبت نام كردهي در دسترس است، گزارش ميشود. جز در مواردي كه قواعد گروه روش ديگري را اقتضا ميكند، هيچ جانشين يا فرد ديگري نميتواند «جايگزين» نمايندهاي شود كه ثبت نام كرده باقي ميماند. به عبارت ديگر، غيبت موقت يك نماينده از سالن كنوانسيون مجوز طرح پيشنهاد، صحبت در گفتگو، يا شركت در اخذ رأي نمايندگان را- حتي با اجازه نماينده- به جانشين نميدهد، مگر آنكه قاعده گروه چنين رويهاي را مجاز بداند.
وظايف نمايندگان. وقتي يكي از نمايندگان يك شبعه انتخاب خود به عنوان نماينده را پذيرفت، ملزم است تا، با هزينهاي كه آن واحد تأمين خواهد كرد، در كنوانسيون شركت كند؛ و نبايد نمايندگي را جز به دليل جدي به جانشين واگذارد. در كنوانسيون، نماينده وظيفه دارد در نشستهاي كاري حاضر شود، و آماده باشد تا در بازگشت از كنوانسيون، گزارشي از آنچه گذشته را به شعبه خود تقديم كند. يك نماينده آزاد است كه در كنوانسيون به آنچه كه مناسب ميداند رأي بدهد، مگر آنكه واحد متبوع وي در ارتباط با موضوعهاي مشخص برنامهريزي شده براي كنوانسيون دستوري به وي داده باشد.
پيشنشستها
قبل يا حين كنوانسيون، اعضاء هيأت نمايندگي چه بسا نياز يا تمايل بيابند كه به عنوان يك گروه تصميم بگيرند در مواجهه با بعضي موضوعها كه در كنوانسيون مطرح ميشود چگونه عمل كنند؛ به نشستي از اين دست پيشنشست (يا كاكس) ميگويند. جز در مواردي كه يك پيشنشست آنقدر بزرگ باشد كه لزوماً بايد مثل يك مجمع برگزار شود، قواعد ناظر بر روش برگزاري يك كميته بر آن حاكم خواهد بود (50)، چرا كه هيأت نمايندگان در واقع يك كميته است كه انجمن يا شعبهاي كه آنان را انتخاب كرده است، در كنوانسيون نمايندگي ميكنند. اگر رئيس يك انجمن عضو (يا در غياب وي، نائب رئيس وي) به طور خود به خودي يك نماينده كنوانسيون باشد، معمولاً به عنوان رئيس هيأت نمايندگان عمل ميكند؛ وگرنه رئيس نمايندگان مانند رئيس ساير كميتهها انتخاب ميشود (ص.168).
گاهي اوقات پيشنشستها با حضور گروههاي مختلف نمايندگان، مثلاً، تمام نمايندگان يك منطقه، يك سرزمين، يا ديگر نواحي جغرافيايي، طبق تعريف سازمان، برگزار ميشوند؛ بر آنها نيز معمولاً قواعد ناظر بر كميتهها اعمال ميشود.
مانند مورد هر كميتهاي، در غياب يك قاعده بالادستي مخالف، يك انجمن يا شعبه تشكيلدهنده ميتواند به نمايندگان خود دستور بدهد، هرچند در انجمنهاي سطح پايه اين روش هميشه خوب نيست. چنين دستورهايي تا آن حد براي هيأت نمايندگي الزامآور هستند كه رئيس يا ساير مسؤلان كنوانسيون اجراي آنها را به صورت مناسب و رسمي خاطر نشان كنند. به عنوان نمونه، چنين دستورهايي، غالباً يك نماينده را ملزم ميسازند تا نسبت به اقدامي كه در كنوانسيون مطرح ميشود موضعي موافق يا مخالف اتخاذ كند، يا به بعضي از نامزدها رأي بدهد. همانگونه كه پيشتر بيان شد، نمايندگان آزادند هر طور كه مناسب ديدند رأي بدهند، مگر در موردي كه دستوري داده شده باشد؛ اما يك انجمن، با دادن دستور به نمايندگان خود، ميتواند آنان را ملزم سازد كه، در تمام موضوعها، در مورد دسته مشخصي از كارها، يا در مورد بعضي از مسائلي كه قرار است كنوانسيون در مورد آنها اقدام كند، به عنوان يك واحد رأي بدهد (يعني، تمام آراء طبق تصميم اكثريت هيأت نمايندگان داده شود).
اصطلاح كاكس، همچنين گاهي اوقات در مورد نشست مشابهي با حضور هواداران شناختهشده و پذيرفتهشده يك موضع مشخص نسبت به يك موضوع مهم به كار ميرود- كه مينشينند تا يك راهبرد را براي رسيدن به نتايج مطلوب در يك مجمع برنامهريزي كنند. چنين نشستي با فرض اين توافق غيررسمي برگزار ميشود كه حاضران تصميمهاي كاكس را رعايت خواهند كرد.
[1] Convention
fa دستورنامه رابرت - ويرايش دهم فصل نوزدهم: كنوانسيونها ?