«گروه اندیشه» در آستانه یک اقدام تاریخی!
مطالبی که در ادامه میآید، قبلاً در گروه واتساپی «تدارک انجمن اصلی» که نقش «رسانه» داخلی انجمن اصلی را ایفا میکند، منتشر شده است و از آنجا که نکات مطرح شده در آن میتواند برای تمام کنشگران اجتماعی مفید باشد، بازنشر میشود.
خاطر نشان میکند انجمن اصلی قرار است به مثابه کنوانسیون انجمنهای اختصاصی اصلی عمل کند که همه، بر اساس قانون عام پارلمانی (به روایت دستورنامه رابرت) تأسیس میشوند و هدفشان رفع آن دسته از مشکلات ساختاری در قلمروهای گوناگون است که گمان میرود ناشی از فقدان آشنایی با قانون عام پارلمانی هستند و راه رفع آنها نیز کمک به تمرین برای ساخت جوامعی بر اساس همین قانون است.
گفتنی است که گروه اندیشه هم بر اساس قواعد دستورنامه رابرت اداره میشود و در حال حاضر، هدفش را تأمل در مفهوم توسعه و کمک به روند توسعه در کشور تعریف کرده است.
قرار است گروه اندیشه، سند «منشور توسعه» را تدوین و تصویب کند و - چه بسا آن را در اختیار افکار عمومی قرار دهد. گزارشی که در ادامه میآید به همین سند پرداخته است. با هم میخوانیم:
طرح مسأله!
۱. در دهمین نشست گروه اندیشه (در دوران جدید فعالیت این گروه)، که عصر روز دوشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۰در کانون بازنشستگان آموزش و پرورش شهر ری برگزار شد، بعد از ده جلسه گفتگوی فشرده در مورد عوامل توسعهنیافتگی، به یکی از اعضای صاحب نظر گروه مأموریت داده شد که بر اساس تحلیلهای ارایه شده، پیشنویس سند اعلان مواضع گروه اندیشه در مورد توسعهنیافتگی را تدوین کند تا در نشست بعدی این گروه به عنوان مواضع گروه اندیشه به تصویب برسد. این اقدام به ظاهر ساده، اما به صورت بالقوه این امکان را دارد تا در حد یک اقدام واقعاً تاریخی اهمیت بیابد. سلسله یادداشتهایی که در ادامه میآید به همین موضوع میپردازد. به این امید که به خصوص مورد توجه شخصیتهای صاحبنظر و فرهیخته گروه اندیشه - که برخی از آنان عضو گروه تدارک انجمن اصلی هم هستند- قرار بگیرد.
کثرت نظرات، وحدت رویه!
۲. در مورد موضوع توسعهیافتگی/نیافتگی هم، مثل هر موضوع نظری دیگری، به طور طبیعی اختلاف عقیده وجود دارد که هم لازم است و هم مفید. اما اگر هواخواهان توسعهیافتگی، نتوانند به رغم این اختلاف نظرات طبیعی به وحدت رویه برسند، نتیجه چه خواهد بود؟ روشن است: تداوم توسعهنیافتگی!
تجربه ده جلسه گفتگو در مورد مناقشهبرانگیزترین موضوعات نظری نشان داد گروه اندیشه به صورت بالقوه این توانایی منحصر به فرد را کسب کرده است که بتواند از درون نظرات متفاوتی که اعضا دارند، به برنامههای عملی مشخص برای اقدامات مشخص دست یابد و آنها را به اجرا بگذارد و بر حسن اجرای تصمیمهای خود نیز نظارت کند.
این توانایی بالقوه، البته، بیش و پیش از هرچیز مدیون منش و شخصیت فرهیخته و تکاملیافتهی اعضای صاحب نظر این گروه است. با این همه، و به اذعان اعضای گروه، تجربههای کسب شده در اداره و مدیریت جلسات تصمیم گیری در چارچوب قانون عام پارلمانی هم در این زمینه نقش خود را ایفا کرده است و اکنون گروه اندیشه این ظرفیت تاریخی را کسب کرده است که به رغم کثرت نظرات، وحدت رویه خود را خلق و حفظ کند و به صورت مستمر این وحدت اضداد را روزآمد سازد. این یعنی همان امکان بالقوه برای اهمیت تاریخی. اما موضوع مهم چیست؟
چارچوب نظری!
۳ به نظر میرسد بتوان با عنایت به صحبتهایی که طی ده جلسه گفتگو در مورد توسعهیافتگی/نیافتگی در نشستهای گروه اندیشه مطرح شد، به خطوط کلی یک چارچوب نظری برای تبین توسعهنیافتگی اشاره کرد:
الف. تمام انسانها به عنوان انسان خصوصیات مشترکی دارند، با این همه، گروهها و جامعههای انسانی مختلف که در سرزمینها و اقلیمهای متفاوتی مستقر شدهاند، در تعامل با سرزمینهای محل سکونت خود صورتهای مختلفی به خود گرفتهاند.
ب. در یکی از این جوامع که امروز به جامعه غربی معروف شده است، تحولاتی رخ داد که سرانجام به انقلاب صنعی منجر شد و از درون آن نظامی به نام «سرمایهداری» سر برآورد.
پ. برخلاف جوامع ماقبل سرمایهداری، که مجبور بودند ساختارهای اجتماعی خودشان را ثابت نگاه دارند، نظام سرمایهداری مجبور است ساختارهای خودش را به صورت انقلابی و پیاندرپی دگرگون کند (مارکس/انگلس. مانیفست).
ت. در طول دو قرن اخیر نظام سرمایهداری جهانگیر شد و تاریخ جوامع در دوران اخیر- از یک منظر- چالش جوامع ماقبل مدرن با مدرن است.
ث. در گستره این چالش تاریخی است که کاسه چه باید کرد در دست گرفتهایم: توسعه یافتگی چیست؟ خوب است یا بد است؟ و اگر خوب است چطور میتوانیم توسعه بیابیم؟ و اگر بد است چطور میتوانیم از توسعهیافتگی فرار کنیم؟ پاسخ گروه اندیشه به پرسشهایی از این دست چیست؟
قطعنامۀ «منشور توسعه»
۴. اینکه مخبر کمیتۀ کل که قرار است پیشنویس قطعنامه «منشور توسعه» را تدوین کند، به چه نکاتی اشاره خواهد کرد و اینکه، سرانجام، چه سندی و با چه کیفیتی در گروه اندیشه به تصویب خواهد رسید، روشن نیست. اما اگر قرار باشد اقدام گروه اندیشه اهمیتی تاریخی بیابد و «منشور توسعه» تا حد یک سند تاریخی و اثرگذار ارتقا یابد، لازم است به نکاتی توجه شود. این نکات چه هستند؟
اتخاذ رویکرد ملی!
۵. اگر قرار باشد سند «منشور توسعۀ» گروه اندیشه اهمیت ملی بیابد، پیش از و بیش از هر چیز لازم است گروه اندیشه چنین چیزی را بخواهد و اراده کند. چرا که ، به طور طبیعی، انسانها فقط چیزهایی را کسب خواهند کرد که بخواهند. اگر گروه اندیشه یک رویکرد ملی و بلندمدت اتخاذ کند و از چنان منظری به چالش ایران/جهان بنگرد، میتوان امیدوار بود که کیفیت سند مصوب هم بیشتر و بیشتر صبغه ملی و تاریخی بیابد و اثرگذاری و کارآمدی آن ارتقای یابد.
توسعهیافتگی: فعل لازم یا متعدی؟
۶. به نظر میرسد یکی دیگر از نکاتی که باید مورد توجه گروه اندیشه قرار بگیرد این است که آیا از نظر این گروه، «توسعهیافتگی» - هرچه که باشد - یک فرایند خود به خودی تاریخی است که به رغم میل یک ملت رخ خواهد داد؟ یا نه، مثل هر دستاورد و توفیق بشری دیگری، حاصل تلاشها و کوششهای آگاهانه است؟ به بیان «دستور زبانی»، توسعه فعل «لازم» است و یا متعدی؟ به فاعل نیاز دارد یا ندارد؟
اگر از نظر گروه اندیشه، توسعهیافتگی امری است خود به خودی، و تأمل در آن و تلاش برای توضیح اساب و عوامل آن یک امر نظری و آکادمیک است و اعضای گروه اندیشه، فقط برای کسب لذات فلسفی به این تأملات مبادرت میکنند، یک چیز است. اما آگر آنان «علم توسعه» را - طبق تقسیمبندی ارسطویی- یک علم عملی میدانند که هدفش رسیدن به توسعه هم هست، در آن صورت باید روشن کنند توسعهیافتگی چیست و برای رسیدن به آن چه کسانی چه باید بکنند و چگونه آن کارها را انجام دهند؟
نمونههای عالی از علوم عملی!
۷. دو نمونهی تاریخی عالی از علوم عملی در دسترس است که هر دو را معلم تمام معلمان - ارسطوی بزرگ- بنیانگذرای کرده است: علم سیاست (پولتیکز) و علم اخلاق (اتیکز). از نظر ارسطو، این هر دو علم، پشت و روی یک سکه هستند. علم اخلاق، موفقیت و خوشبختی را در سطح فرد بررسی میکند، و علم سیاست، همان هدف غائی را در سطح جامعه. با این حساب، آیا میشود گفت: علم توسعه هم - که منطقا در قلمرو عوم عملی باید قرار بگیرد - جایی بین همین دو حوزه عملی قرار خواهد گرفت؟در آن صورت،آیا روش ارسطو در اتیکز و پولتیکز نمیتواند نمونهی موفقی از روش علمی در علم توسعه باشد؟ گروه اندیشه به این پرسشها چه پاسخی خواهد داد؟
موانع تاریخی توسعه عقل!
۷. هنگامی که نهمین مجمع عمومی گروه اندیشه برای بررسی موانع توسعه به کمیته کل قیام کرد، نخستین عضوی که بعد از کسب صحن به ایراد سخن پرداخت به یکی از عمدهترین پیامدهای توسعهنیافتگی اشاره کرد: توسعهنیافتگی عقل. این پدیده آنقدر جهان شمول، آشکار و بدیهی است که میشود آن را به عنوان یکی از اصول و مبانی علم توسعه بداهتاَ قبول کرد. اما چطور میشود توقع داشت که بخش بزرگی از مردم جهان بپذیرند که از نظر عقلی سهم برابر ندارند؟
بلافاصله بعد از نطق نخستین ناطق، یکی دیگر از فرهیختگان و صاحبنظران عضو گروه اندیشه کسب صحن کرد و در نطق مستدل و مجاب کننده خود نشان داد که ابنای بشر به مثابه انسان، همه دارای عقل هستند و انسان، اساساَ، حیوان ناطق و عاقل است در نتیجه نمیشود پذیرفت که عقل انسانها در جوامع انسانی گوناگون متفاوت باشد. این عضو محترم، در ادامه نطق خود توضیح داد که انسانها، به رغم اینکه به مثابه انسان، همه عاقلاند و به یک اندازه هم عاقل هستند - یعنی همه برای رسیدن به هدفهای خود تعقل میورزند - اما به دلیل استقرار در شرایط اقلیمی متفاوت و به دلیل تعامل با اقلیمهای متفاوت، دارای جوامعی با کیفیتهای متفاوت میشوند. . . .
پرسشهای کلیدی!
۸. انتظار میرفت در دهمین نشست گروه اندیشه این پرسش کلیدی بیشتر مورد تأمل قرار میگرفت که اگر تمام جوامعی که در طول تاریخ و در سراسر کره زمین شکل گرفتهاند، به این اعتبار که اعضای تمام آنها ابنای بشراند، و تمام ابنای بشر هم به اعتبار «انسان» بودن، عاقل هستند، در نتیجه تمام جوامع انسانی به یک اندازه عقلانی هستند، در آن صورت چرا فقط برخی از جوامع که اتفاقاً جزو «تمدن» غرب شمرده میشوند، «توسعهیافته» تلقی میشوند؟ و اگر این نوع خاص از «توسعهیافتگی» را، محصول نوع خاصی از «عقلانیت» در نظر بگیریم، آیا در آن صورت، یکی از دشوارترین وظایف سند «منشور توسعه» گروه اندیشه، نباید خصوصیات همین نوع خاص عقلانیت را برای مخاطبان خود توضیح بدهد؟
کسانی ادعا میکنند: جوهر تمدن غرب، عقل است. در واکنش به این ادعا:
الف. میتوان این ضد ادعا را مطرح کرد که اتفاقاً تمدن غرب نه فقط عاقل نیست که جاهل هم هست و انواع جنون و جنایات غربیان را در طول تاریخ شاهد آورد.
ب. میتوان تمام جوامع بشری را به یک اندازه «عقلانی» و در نتیجه، انسانی دانست و به این ترتیب تمایز توسعهیافتگی/نیافتگی را انکار کرد.
پ. نیز میتوان تمایز بین جوامع توسعهیافته و توسعهنیافته را پذیرفت، اما کوشید - و البته به سختی هم باید کوشید - تا در مفهوم «عقلانیت»، تمایز معنایی قائل شد و تلاش کرد تا «عقلانیت» مورد نظر متفکران نو ارسطویی مثل «اتین ژیلسون» را - که عقل را جوهر تمدن غرب میدانند- فهمید و توضیح داد که این عقلانیت نیز - هرچند به دلایل معقول (یعنی قابل تعقل و قابل فهم) در زمان و مکان خاصی امکان ظهور و بروز یافت، اما ماهیت آن بشری و انسانی است و در نتیجه تمام انسانها به صورت بالقوه میتوانند به همین معنا جوامع عقلانی بسازند.
اینکه اعضای گروه اندیشه کدامیک از سه گزینه بالا را انتخاب کنند، به خودشان مربوط است، اما اگر گزینه سوم را برگزینند، در آن صورت، «توسعهیافتگی» هدف غائی علم توسعه خواهد شد، همانطور که موفقیت و خوشبختی فرد و جامعه، هدف غائی علم سیاست و علم اخلاق است.
به نظر میرسد اگر قرار باشد سند «منشور توسعه» گروه اندیشه اهمیت تاریخی بیابد، از جمله باید رویکرد بسیار دشوارتر سوم را برگزیند و بکوشد وضعیت «توسعهیافتگی» را به مثابه یک وضعیت مطلوب و در عینحال قابل حصول انسانی - که بنا به تعریف - عقلانی هم خواهد بود، توصیف کند.
اما پرسشی که باقی میماند از جمله این است که پیامد گزینش رویکرد سوم چه خواهد بود؟
عمده «ترین» مانع توسعهیافتگی!
۹. توضیح مفصل اینکه چرا «گروه اندیشه» و هر جامعه/انجمن/سازمان دیگری باید «یک» هدف داشته باشد، خارج از حوصله این نوشتههاست که باید مختصر باشند. اما اجمالاً میتوان گفت: هر «فعالیتی»، مجموعهای از کارها و اقدامات مختلف است که برای تحقق یک هدف صورت میپذیرند. بدیهی است که هر سازمانی برای تحقق هدف اصلی و واحد خود، لازم است کارها و اقدامهای مختلفی انجام دهد و به همین خاطر، در هر سازمانی اجزا و اندامهای مختلفی ایجاد میشود که متناسب با فعالیت اصلی آن سازمان تعریف میشوند. اما اگر یک سازمان نتواند یک هدف اصلی برای خود تعریف کند، قادر به ایجاد هماهنگی بین اقدامات و کارهای متنوع خود نخواهد بود.
اگر گروه اندیشه، هدف خود را کمک به تحقق توسعه تعریف کرده باشد - یا تعریف کند - در آن صورت چقدر خوب است که بتواند عمده «ترین» مانع توسعهیافتگی را شناسایی کند تا رفع همین «عمدهترین» مانع به عنوان «یک» هدف بتواند به فعالیتهای گروه اندیشه وحدت ببخشد که پیششرط موفقیت هر فعالیت است.
بدیهی است مانع اصلی، که باید با تلاش فکری عظیم کشف شود، عوامل متعددی خواهد داشت و برای رفع مانع اصلی هم کارهای مختلفی باید صورت بگیرد، اما «کشف» مانع اصلی است که امکان خلق «گراند استراتژی» یا «ابر راهبرد» را فراهم میآورد که پیش شرط موفقیتاست.
هدف مشترک!
۱۰. باید صبر کرد و منتظر ماند تا گروه اندیشه سند تاریخی «منشور توسعه» را تدوین، تصویب و منتشر کند. تازه بعد از آن است که میشود در مورد محتوای آن سند اظهار نظر کرد.
فرهیختگانی که در گروه اندیشه گردهم آمدهاند این شانس تاریخی را یافتهاند که با خلق یک سند تاریخی نقش مهمی در بسط مفاهیم درست و معقول توسعهیافتگی ایفا کنند. همه ما برای آنان آرزوی موفقیت داریم. اما پیشاپیش باید اعلام کنیم، اگر وضعیت توسعهیافتگی از نظر شما وضعیتی باشد که در آن:
تک تک اعضای جامعه حق حاکمیت برابر بر سرنوشت خود خواهند داشت؛
خیر عمومی جامعه، بر اساس اصل «خیر الامور اوسطها»، با رآی اکثریت اعضای آن جامعه (بیش از نصف) تعیین خواهد شد؛
تمام فرهنگها، ارزشها، عقاید، تمایلات و نظرات کاملاً آزاد خواهند بود و هیچ فرد و گروهی حق نخواهد داشت مانع از طرح نظرات هیچ فرد دیگری بشود؛
هر فرد حق خواهد داشت تا تمام تلاش خود را به کار بگیرد و از تمام امکانات جامعه استفاده کند تا نظر خودش را به اراده جامعه تبدیل کند،
مسؤلان جامعه (و حکومت) توسط اعضای آن جامعه انتخاب میشوند و به اعضای جامعه همیشه پاسخگو خواهند بود و اعضای جامعه قادر خواهند بود هر وقت که خودشان خواستند، تمام یا بخشی از اختیارات تفویض کرده به آنان را پس بگیرند. . .
بله. فهرست این خصوصیات را میتوان همچنان ادامه داد. . .
اگر از نظر گروه اندیشه، توسعه یافتگی به معنای ساخت جامعهای با چنین خصوصیاتی باشد - که البته بسیار دشوار است و مفت به دست نخواهد آمد - در آن صورت باید اعلام کرد که هدف از پیش اعلام شدهی انجمن اصلی و تمام انجمنهای اختصاصی اصلی دیگری که در چارچوب انجمن اصلی در دست تأسیس هستند، همین است. در نیتجه، میتوان به گروه اندیشه پیشنهاد داد تا پیشنویس سند «منشور توسعهِ» را بعد از تدوین، در اختیار کنوانسیون انجمنهای اصلی اختصاصی - که درآینده فراخوان خواهد شد - بگذارد تا در آن جا هم به عنوان یک سند تاریخی به تصویب برسد و همه با هم، در سطح ملی برای رفع عمدهتر مانع توسعه تلاش کنیم.
به امید آن روز.
اما به خاطر داشته باشیم، وضعیت مطلوبتوسعه یافتگی که شرح آن به اختصار آمد، کاملاً عقلانی، و در نتیجه کاملاً انسانی است. اما اینکه، این تجربهها، این اندیشهها و این تعقلورزیها و این تفلسفها - برای نخستین بار - کجا، کی و چرا امکان ظهور و بروز یافت، احتمالاً مسألهای فرعی است که البته فهم آنها بخشی از «علم توسعه» خواهد بود. اما در عین حال، انصاف حکم میکند که حق مؤلف رعایت شود. هرچند در کشور ما این حق مثل بسیاری حقوق دیگر - چنان که باید - هنوز رعایت نمیشود و اصلاً برای بسیاری اهمیتی هم ندارد!!
تمام
گروه نويسندگان
مقالههاى اين نويسنده
fa اخبار ساخت جامعههای طراز نوین انجمن توسعه ایران (اتا) ?