«استفراغ مبارک» دهۀ هشتادیها
در نخستین قسمت این سلسله یادداشتها با عنوان حزب پُستمدرنیستی دههی هشتادیها، خاطر نشان شد که گروه حامیان تأسیس انجمن اصلاح ساختاری احزاب سیاسی (اساس)، از ماهها قبل کمیتهای را برای تدوین پیشنویس راهنمای تأسیس حوزههای حزبی مستقل سازمان داده بود تا در پرتو علم حقوق پارلمانی، ضمن آسیبشناسی ساختارهای تشکیلاتی شبهحزبهای فشل موجود، راهنمای تأسیس احزاب نوین، کارآمد و اثربخش را تدوین کند و تجربههای محلیسازی شده تأسیس انواع جامعههای مدرن بر اساس دستورنامه رابرت را در اختیار بنیانگذاران جوان سازمانهای سیاسی نوینی که در راه هستند، قرار دهد. اما در جریان نشستهای هماندیشی کمیته تدوین پیشنویس راهنما بود که جرقهی موعود در بشکه باروت افتاد و شد آنچه که باید میشد: حنبش زن، زندگی، آزادی فوران کرد و تاریخ ایران ورق خورد. . .
همه شواهد حاکی است که ایران پا به ماه یک زایمان تاریخی دیگر است. در نتیجه، راهنمایی که قرار بود برای تأسیس حوزههای حزبی مستقل در شرایط پیشا انقلابی نوشته شود، امروز باید به نحو دیگری رقم بخورد تا برای دوران پساانقلابی مفید باشد.
با عنایت به همین نکات بود که کمیته تدوین پیشنویس «راهنمای تأسیس حوزههای حزبی مستقل» به یکی از اعضای خود مأموریت داد تا این راهنما را هر چه سریعتر تهیه کند و حتی قبل از تصویب در مجمع گروه حامیان تأسیس انجمن اصلاح ساختاری احزاب سیاسی، آن را در اختیار علاقمندان قرار دهد.
در اجرای همین وظیفه بود که نگارش سلسله یادداشتهای «حزب پُستمدرنیستی دههی هشتادیها» آغاز شد. قرار بود این نوشتهها، در واقع، گزارش تأملات در خصوص ویژگیهای دههی هشتادیها باشد و تازه پس از بحث در مورد محتوا و شکل رساله مورد نظر، نسبت به نوشتن آن اقدام شود.
در جریان همین تأملات بود که دکتر محسن رنانی در یادداشت کوتاهی که بازتابی وسیعی یافت، تلاشهای متوهمان را «شلیک به سیل» تعبیر کرد و عصیان جوانان را غثیان خواند و استفراغ آنان را «مبارک» [1] دانست. اگر درست باشد که نسل جوان مزخرفاتی را که «مغزهای پوسیده» به خوردشان داده بودند، استفارغ کرده است - که کرده است - در آن صورت باید اشتها و اشتیاق عظیمی برای جذب و هضم ایدهها و مفاهیم نو داشته باشد. و چه فرصتی بهتر از این تا گفتمانی که به مرور و به صورت زیرپوستی طی حدود سه دههی اخیر در بطن تحولات زیرخاکی شکل گرفته است، به این نسل معرفی شود؟
در ادامه این نوشته، که به مرور کامل خواهد شد، نتایج تأملات نویسنده برای سامان دادن به رسالهای که قرار است این گفتمان را به نسل جوان معرفی کند، بلندخوانی خواهد شد تا در نشستهای هفتگی کمیته تدوین پیشنویس راهنمای تأسیس حوزههای حزبی مستقل مورد بررسی و مشورت قرار بگیرند:
[1] استفراغ مبارک!
دلم روزی چند بار میپرسد چرا در این زمانه که ساعت به ساعت دارد تحولات تازهای رخ میدهد و باید زودبهزود نوشت و گفت، اینقدر دیر به دیر چیزی منتشر میکنی؟ عقلم میگوید دیگر از نوشتن و گفتن چه سود؟ میگوید همین نوشته که داری مینویسی هم از نوع دستوپا زدن بیثمر روشنفکری است. خدایی راست میگوید.
میدانید! حکومت چند دهه بهجای ساختن و کاشتن و سبز کردن و امید دادن و افق دادن و غنیسازی خاک ایران و جامعه ایران، آن را شخم زد و تخلیه کرد؛ و هر آدم و حیوان و کوه و معدن و دریاچه و گیاهِ ارزشمند و آرامکننده و امیدبخش و استحکام دهندهای بود را قطع کرد و بُرد و خورد و گزینش کرد و تحقیر کرد و تخریب کرد و فراری داد. اکنون که افق را ابر سیاه فراگرفته و بارش شروع شده و سیل راه افتاده است، چه میشود کرد با سیل؟ حکومت جلوی سیل ایستاده است و به آن شلیک میکند. ببیچاره گمان میکند سیل را میشود با شلیک متوقف کرد. منِ روشنفکر هم پشت سر سیل ایستادهام و فریاد میزدنم آآی سیل از این طرف برو، آآی سیل از آن طرف نرو. زهی خیال باطل!
آآی حکومت آآی ما روشنفکران! همهمان عقبیم، همهمان هنوز خوابیم و همهمان مقصریم. حکومت روزگار درازی فریب داد و تبعیض کرد و قانون را لجن زد و مردم را ندید؛ ما هم پیدرپی سکوت کردیم و منفعت طلبی کردیم و چشمانمان را بر آن همه تبعیض و تنگی و حماقت بستیم. و اکنون این نسل، که آینده ایران مال اوست و حق اوست، دارد همه ما را و همه آنچیزی که رنگ ما را دارد، استفراغ میکند. آن هم چه استفراغ عمیق و مبارکی.
محسن رنانی.
fa اخبار ساخت جامعههای طراز نوین انجمن اصلاح ساختاری احزاب سیاسی (اساس) ?