طلوع «ستاره»ها
تجربه تأسیس گروه «ستاره» میتواند الگویی باشد برای تمام «افراد» کارآفرین و با ارادهای که مایلند با دعوت از دوستان و آشنایان قابل اعتماد خود، «حلقه»ی یک شبکهی سراسری ایجاد کنند تا بتوانند با کمک هم و در هماهنگی با هم، ایران را ـ که از مدارسه توسعه خارج شده است - از چاه توسعهنیافتگی بیرون بکشند. این نوشته به اختصار، به تشریح تجربه تأسیس گروه «ستاره» میپردازد که دهمین نشست اجلاس مؤسس آن، ، ساعت ۳ بعد از ظهر روز جمعه ۱۸ آبان ماه ۱۴۰۳ در دفتر کادرها برگزار شد.
گروه «ستاره» به همت یک کارآفرین نیکوکار که در عرصه ساخت مدرسه در مناطق محروم کشور فعالیتهای گسترده دارد، در دست تأسیس است. هدف ضمنی بنیانگذار اولیه این گروه ـ که مایل نیست نامش عنوان شود ـ این است که این گروه، بر اساس تجربههای به کارگیری قواعد دستورنامه که طی ۱۵ سال گذشته و در جریان «تجربه یک جهش فرهنگی» کسب شدهاند، بنیان گذاشته شود.
در حال حاضر کسانی که تمایل دارند برای تحقق هرهدف اجتماعی یک «جامعه/انجمن/سازمان» ایجاد کنند، معمولاً طبق عرف جاری، یا طبق دستورالعملهای سازمانهای حاکمیتی، دست به اقدام میزنند و نتیجه کار آنان همین است که مشاهده میشود: به خاطر عدم آشنایی کامل با قواعد نسبتاً پیچیدهی تأسیس جوامع مدرن، به صورت هیئتی عمل میکنند و در همان گامهای اولیه، و بعد از بروز اختلافاتی که در هر جمع انسانی طبیعی و اجتنابتاپذیر است، با مشکلاتی مواجه میشوند که معمولاً گروه را از هم میپاشاند و به ناچار فروغ ستاره، پیش از طلوع غروب میکند.
بدیهی است سازمانهای حاکمیتی که به بوروکراسی ناکارآمد دولتی وابسته هستند به حیات مومیایی خود ادامه میدهند و از قِبَل مکیدن سرمایه عمومی که تقریباً به طور کامل در کنترل حکومت قرار گرفته است، بقای زیانبار خود را حفظ میکنند.
در شرایطی که کل مردم ایران در میان میدان یک مبارزه فردی اما همه جانبه قرار گرفتهاند، رویهای که بتواند این تلاشهای فردی و ملکولی را در حهت یک افق ملی سامان دهد، هر روز بیش از پیش به یک ضرروت مبرم تبدیل میشود.
نوشتهای که در ادامه میآید، میکوشد به اختصار روند شکلگیری گروههایی مثل گروه «ستاره» را، به لحاظ تئوریک تبیین کند و نشان دهد که چطور طلوع چنین ستارگانی، اگر در پهنهی یک کلانراهبرد (گراند استراتژی) شکل بگیرند و بتوانند بر فقر تئوریک خود غلبه کنند، در آن صورت میتوان به امکان اجماع عمومی برای تعیین یک افق ملی امیدوار شد و ابتدا، به مرور و سپس، سیلآسا، به سمت آن حرکت کرد.
ویژگیهای گروه «ستاره»
گروه «ستاره» و هر «جامعه/انجمن/سازمان» دیگری که دستورنامه رابرت را به عنوان مرجع پارلمانی خود انتخاب کند، و در نتیجه طبق قواعد مندرج در این کتاب تأسیس و اداره شود، صرف نطر از این که چه هدف اختصاصیای برای خود برگزیده باشد، به صورت بالفعل، ظرفیتهایی خواهید یافت که خواسته یا ناخواسته منجر به توسعه پایدار کشور خواهد شد.
این ادعای بسیار بزرگی است. اما اذهان توسعهیافتهای که وقت صرف کردهاند و به طور عمیق با منظومه حقوقی قانون عام پارلمان، یا قانون عام حاکمیت مردم، آشنا شدهاند، در باره درستی این ادعا گوهی خواهند کرد. چرا؟
یک. «قانون عام حاکیت مردم» (به روایت دستورنامه رابرت)، مهارت ساخت جوامع مردم خودقانونگذار را در اختیار آنان قرار خواهد داد. مردم خودشان قانون ناظر بر خودشان را، بر اساس حق رأی برابر تنظیم خواهند کرد. در آن صورت است که تک تک اعضای «جامعه» باور خواهند داشت که رعایت چنین قوانینی، عین فضلیت اخلاقی است، چرا که به معنای رعایت حقوق فرد، اکثریت، اقلیت، غائبان در یک «جامعه» است.
دو. در جوامع مبتنی بر دستورنامه رابرت، ساختارهایی حاکم خواهند شد که امکان بروز رفتارهای غیراخلاقی را به طور کامل از بین خواهند برد و، برعکس، زمینه را برای بروز فضائل اخلاقی فراهم خواهند ساخت. در چنین جوامعی فساد غیرممکن خواهد شد و هر فساد احتمالی در نطقه شناسایی و زدوده خواهد شد. مهارت ساخت جوامع فساد ناپذیر بخش جدایی ناپذیر از مهات ساخت جوامع مردم خودقانونگذار است.
سه. در جوامع مبتنی بر دستورنامه رابرت، احترام و اعتماد متقابل به صورت مستمر و مداوم ارتقا خواهد یافت و در نیتجه، تمام مشکلات مدیریتی که سازمانهای مختلف، در مراحل گوناگون عمر سازمانی خود با آنها مواجه میشوند و عمدتاً ناشی از سقوط اعتماد و احترام متقابل بین اعضای یک سازمان است، برای همیشه ریشهکن خواهند شد. سازمانها، از همان شروع، در مرحله «تکاملی» خود قرار خواهند گرفته و در تمام دورهای که سازمان رشد میکند، در مرحله «تکامل» باقی خواهند ماند و به این ترتیب، عمر سازمان، درست مثل عمر «نوع»، میتواند جاودانی شود. برعکس عمر «فرد» که محدود و کوتاه است.
چهار. اگر مردم محلات، مناطق، شهرها و روستاها، بتوانند به خودشان در چارچوب قواعد منطقی تشریح شده در دستورنامه سازمان بدهند، در آن صورت، حاکمیت، در سطح محلی و ملی، چیزی جز تبلور ارداه مردم نمیتواند باشد. در نتیجه، تمام خصوصیات مندرج در بندهای یک تا سه فوق، در درون«حاکمیت» به مثابه «مغز» جامعه هم هم جاری خواهد شد. و حاکمیتی با چنان خصوصیتی چیزی نخواهد بود جز تبلور توسعهیافتگی.
پنج. طلوع «ستاره»ها، به معنای شکلگیری حلقههایی از ایرانیان طرفدار بیرون کشیدن ایران از «چاه عقب ماندگی» است که در جریان تأسیس خود بر اساس دستورنامه، هم مهارت سازماندهی اصولی به خودشان در یک حلقه کوچک را فراگرفتهاند، هم مهارت سازماندهی به هزاران «جامعه/انجمن/سازمان» را در کلیتی به نام «ملت». نفس همین سازمانیابی تحقق همان هدف است: توسعهیافتگی.
به امید آن روز که دور نیست.
fa اخبار ساخت جامعههای طراز نوین گروه «ستاره» ?