
«شهادتین» یا «پروفشن ایمان مسلمان»
در حالی که قرار است عصر روز سهشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ نخستین نشست اجلاس بنیانگذاران انجمن اصلی به صورت حضوری برگزار شود ـ البته اگر تحولات عجیب و غریبی که جامعه آبستن آن است طور دیگری رقم نزند ـ لازم است چند سلسله اقدامات مختلف اما به هم مرتبط، به موازات هم صورت پذیرد که یکی از آنها معرفی مفهوم «پروفشن» و «پروفشنگرایی» است.
پیگیری تاریخچه انکشاف خُرده گفتمان «جهش فرهنگی» نشان میدهد که مواجهه نوین با مفهوم «پروفشن» و «پروفشنگرایی» به اوایل سال ۱۳۸۰ برمیگردد که مجله «داور و درمان» زیر نظر آقای مهدی جمالی بحری یکی از اعضای گروه حامیان تأسیس انجمن اصلی منتشر میشد و سردبیر و ناشر آن بعدها کتاب دستورنامه رابرت را ترجمه کرد.
هنگامی که به برکت ظهور اینترنت، امکان دسترسی به اقیانوس بیپایان اطلاعات الکترونیکی برای سردبیر مجله «دارو و درمان» فراهم شد، نخستین مفهومی که توجه وی را جلب کرد مفهوم «پروفشن» و «پروفشنگرایی پزشکی» بود. و از همان زمان، یکی از خطوط راهبردی که در مجله «دارو و درمان» و در سایر نشریات تخصصی که زیر نظر مترجم دستورنامه رابرت منتشر میشدند، پیگیری شد، معرفی این دو مفهوم به مسئولان انجمنهای جامعه پزشکی و پیراپزشکی بود که بنا به ماهیت فعالیتشانب، «پروفشن» محسوب میشوند و «پروفشنگرایی» نیز در واقع گفتمانی است که به این فعالیت معنای متعالی میبخشد.
تاریخچه پروفشگرایی در کتابی با عنوان «سه قطعنامه درباره پروفشنگرایی» که به زودی در چارچوب «تجربه یک جهش فرهنگی» و از سوی دفتر کارگاههای آموزش دستورنامه رابرت (دفتر کادرها) منتشر خواهد شد، تحلیل و روایت میشود. این تاریخچه بسیار غنی است و تأسیس انجمن اصلی به مثابه پروفشن اصلی نیز در واقع ثمره بیش از دو دهه تلاش برای معرفی «پروفشن» و «پروفشنگرایی» در ایران معاصر است.
با این همه، نوشتهای که در ادامه تقدیم میشود، به مناسبت نزدیک شدن ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴، جهاردهمین سالروز آغااز فعالیت دفتر کارگاههای آموزش دستورنامه رابرت و نیز، روز برگزاری نخستین نشست اجلاس بنیانگذران انجمن اصلی. میکوشد جنبههایی از معنا و مفهوم پروفشن را برای خوانندگان تشریح کند:
«شهادتین» یا «پروفشن ایمان مسلمان»
رسانههای فرانسوی زبان در اواخر آذر ماه ۱۳۹۳و در جریان گزارش ماجرای گروگانگیری یک آخوند ایرانی به نام «محمدحسین منطقی» معروف به «شیخ هارون مونس» که عدهای از کارکنان و مشتریان یک کافه را در سیدنی گروگان گرفته بود و برای پوشاندن پنجره مشرف به خیابان کافه، دستور داده بود تا پرجم سیاه «داعش» را در اختیارش قرار دهند، توضیح میدادند که این پرچم سیاه مزین به «پروفشن ایمان مسلمان» یا «شهادتین» است که با حروف سفید روی پرچم سیاه نوشته شده بود:«خدایی جز الله نیست و محمد پیامبر اوست».
اصطلاح «پروفشن» در زبان فارسی به «حرفه» ترجمه میشود؛ در نتیجه این موضوع نیاز به بررسی دارد که مترجمان احتمالیِ گزارشهای روزنامههای فرانسوی، عبارت «پروفشن ایمان مسلمان» [1]را که به معنای «شهادتین» است، چطور به فارسی ترجمه کردهاند. ـ «حرفه ایمان مسلمان؟»؛ که کاملاً بیمعناست.
هرتلاشی برای ترجمه اصطلاحاتی مثل «پروفشن» به فارسی همان اندازه زیانبار است که متکلمان به زبانهای غیرفارسی بخواهند «سیزدهبهدر» یا «چهارشنبهسوری» را به زبان خودشان ترجمه کنند. این دو رویداد فرهنگی ـ احتمالاً به صورت انحصاری ـ متعلق به فرهنگ ایرانی است. در نتیجه، مترجمان به جای ترجمه این اصطلاحات باید همین اصطلاحات را به کار ببرند و در عین حال، به مختصرترین شکل ممکن این رویدادهای فرهنگی را برای مخاطبان خود، در پانویس صفحه، تشریح کنند. «پروفشن» و «پروفشنگرایی» نیز از این جنس است.
سه زبان فرانسوی، ایتالیایی و اسپانیایی زیرشاخههای زبان لاتین هستند. کلمه لاتین «پروفشیو» در زبان فرانسوی به پروفسیون تبدیل شده است و دقیقاً با کلمه عربی «شهادت» هم معناست.
پروفشیو [2]، اسم است و فعل آن پروفیتری [3] است که معادل کلمه انگلیسی «پروفِس» است؛ به معنای اعلان عمومی یک عقیده و به خصوص یک عقیده و ایمان مذهبی. اما چرا در زبان فارسی کلمه «پروفشن» به «حرفه» ترجمه شده است؟
آن چه به عنوان تمدن غرب شناخته میشود در تمدن یونان باستان ریشه دارد. سابقه «پروفشن» هم به یونان باستان میرسد.
در یونان باستان چهار فعالیت اجتماعی به عنوان «پروفشن» شناخته میشدند که عبارت بودند از: روحانیت، طبابت، قضاوت و تعلیم و تربیت.
اعضای این پروفشنها خودشان را متعهد میدانستند که در خدمت خیر عمومی باشند و در نتیجه، هر فردی که میخواست کسوت این پروفشن را به تن کند، باید به صورت علنی تعهد خود را اعلان میکرد و سوگند میخورد که هرگز تعهدات پروفشنال خود را نقض نخواهد کرد.
بقراط، نخستین طبیب پروفشنال یونان باستان همان کسی است که نخستین سوگند پروفشنال را برای پروفشن طبابت تنظیم کرد و هر فردی که میخواست وارد جرگه پروفشن طبابت شود، میبایست در ملاء عام سوگند پروفشنال خود را با صدای بلند به نحوی ادا میکرد که همه بشنوند.
پروفشنها حق داشتند اعضای مناسب را از میان علاقمندان و داوطلبان عضویت در پروفشن گزینش کنند. خودشان محتوای اقلام آموزشی را تعیین میکردند و خودشان صلاحیت اعضا را تأیید یا ابطال میکردند.
یکی دیگر از ویژگیهای ممتاز پروفشنها این بود که «کد اتیکز» داشتند.
«اتیکز» سه معنا دارد که تمایز آنها باید مورد توجه قرار بگیرد: ۱) اخلاق، ۲) علم و فلسفه اخلاق، و ۳) استاندارهای رفتاری اعضای پروفشنها
با این حساب، منظور از کد اتیکز در معنای سوم، مجموعه استانداردهای رفتاری اعضای یک پروفشن است که هدف اصلی آن تضیمن این تعهد اعضای پروفشن است که همیشه منافع مشتریان و منافع جامعه و منافع پروفشن را نسبت به منافع شخصی خودشان در اولویت قرار میدهند و هرگز مرتکب رفتاری نخواهند شد که اعتماد یک جانبه مردم به پروفشنها را نقض کند.
اعضای پروفشنها، هنگام ورود به پروفشن، طی مراسمی، لباس مخصوص پروفشن را به تن میکردند و در همان مراسم، سوگند پروفشنال خود را با صدای بلند قرائت میکردند و به این ترتیب، نسبت به رعایت کد اتیکز پروفشنال خود متعهد میشدند.
روحانیت به مثابه پروفشن
همانطور که گفته شد، در یونان باستان روحانیون نیز یک پروفشن بودند و در نتیجه، هر عضوی هنگام ورود به پروفشن روحانیت باید «پروفشن» خود را با صدای بلند اعلام میکرد، درست مانند کاری که هر مسلمانی هنگام ورود به جرگه مسلمین، باید با صدای بلند «شهادتین» خود را اعلام کند.
این که سابقه مراسم عمامهگذاری روحانیون به مراسم پروفشنال در یونان باستان میرسد یا نه، و چگونه آن سنتها از طریق فرهنگ هلنی در سرزمین شام به مکه دوران صدر اسلام منتقل شد، موضوع جالبی است که به بررسی بیشتر نیاز دارد. اما شواهد بسیاری حاکی است که روحانیت شیعه پیش از کسب و قبضه قدرت سیاسی در ایران، شباهتهای زیادی به پروفشنها، به معنایی که روایت شد، داشت. اما بعد از تسخیر قدرت، پروفشن روحانیت وارد مرحلهی جدید شد که کل تاریخ این پروفشن را به دو مرحله متمایز تقسیم میکند و باید دید سرنوشت این پروفشن سنتی در ایران آینده چه خواهد شد، هرچند «جهش فرهنگی» طرح «بازآفرینی روحانیت به مثابه یک پروفشن» را تدوین کرده است و باید منتظر ماند تا شرایط مناسب اجرای طرح فراهم شود.
ظهور جوامع پروفشنال در دنیای مدرن
یکی از موضوعات جالب در قرن نوزدهم میلادی سربرآوردن پروفشنهای مدرن به ویژه در انگلستان و بعدها در آمریکا بود. در باره این موضوع تحقیقات بسیار جذاب و ارزشمندی صورت گرفته است و به عنوان نمونه میتوان به دو کتاب «ظهور جامعه پروفشنال در انگلستان از ۱۸۸۰» [4] و «سرچشمههای جامعه مدرن در انگلستان» [5] نوشته پروفسور هارلود پرکین اشاره کرد.
بر اساس تحلیل پروفسور هارولد پرکین، بعد از انقلاب صنعتی و سربرآوردن نظام سرمایدهداری و شکلگیری یک جامعه طبقاتی متشکل از طبقه قدرتمندان و پرولتاریا، به مرور مشاغل جدیدی سربرآورند که خود را «پروفشن» تلقی میکردند و به این ترتیب، به مرور جوامع پروفشنال در انگلستان سربرآوردند.
آرمان «پروفشنالیسم» (پروفشنگرایی) در قاره جدید و به ویژه پس از استقلال ایالات متحده آمریکا از امپراتوری انگلستان، به شکل بسیار عمیق و گسترده توسعه یافت به نحوی که امروز در آمریکا بیش از ۵۰ فعالیت اجتماعی خودشان را به مثابه «پروفشن» تعریف میکنند و یکی از خصوصیات اعضای این پروفشنها این است که در قالب جامعه/انجمن/سازمانهای پروفشنال به خودشان سازمان دادهاند، اعضای آنان کد اتیکز پروفشنال دارند، و در حالی که متعهد هستند منافع مردم را در اولویت قرار دهند، متقابلاً از مردم هم اجازه گرفتهاند که امور پروفشنال خودشان را خودشان تمشیت کنند و دولت سیاسی در امور پروفشنال این پروفشنها حق مداخله ندارد.
شبهپروفشنهای دولتی در ایران
در جریان سرریز عناصر مدرنیته در ایران، پروفشنهای مدرن نیز یکی بعد از دیگری و بنا به ضروت به کشور منتقل شدند. اما این انتقال از طریق مداخله گریزناپذیر دولت مقتدر مرکزی صورت میگرفت: دانشجویان را برای فراگیری این پروفشنها به کشورهای اروپایی اعزام میکرد و آنان را در دستگاهها و سازمانهای دولتی که با سرمایه و امکانات دولت و تحت کنترل دولت تأسیس میشدند به کار میگرفت.
درست بر خلاف انگلستان که اعضای پروفشنها، از جمله پزشکان یا استادان دانشگاهها، به خودشان در جوامع پروفشنال سازمان دادند و به پیشنهاد و توصیه آنان بود که بعدها وزارت سلامتی یا آموزش عالی تأسیس شد، در ایران معاصر، ابتدا این نهادها از سوی دولت تأسیس شدندو بعدها افراد منفرد برای فراگیری پروفشنها به کشورهای اروپایی اعزام میشدند.
خلاصه این که در کشوری مثل انگلستان، پروفشنها دولت ساختند، اما در کشورهای جهان سوم مثل ایران، دولت مقدتدر مرکزی که از قرنها قبل سابقه داشت نسبت به واردات پروفشنها هم اقدام کرد. در نتیجه، آن چه در ایران معاصر شکل گرفت، پروفشن نبود، «شبهپروفشن دولتی» بود.
مشکلات شبهپروفشنهای دولتی، به ویژه بعد از آن که روحانیت قدرت سیاسی را قبضه کرد و کوشید تا به جای ارتقای پروفشنگرایی در پروفشنها، ایدئولوژی تشیع را جایگزین سازد، بسیار پیچدهتر شد به نحوی که امروز اعضای این پروفشنها حتی با مفهم پروفشنگرایی به مثابه یک تعهد پروفشنال آشنا نیستند.
نقش انجمن اصلی در ارتقای پروفشنگرایی
همانطور که گفته شد، سابقه گفتمان «جهش فرهنگی» به اوایل سال ۱۳۸۰ برمیگردد که نشریه «دارو و درمان» زیر نظر آقای مهدی جمالی بحری ـ که بعدها همراه با آقای دکتر مصطفی معین و مترجم کتاب دستورنامه رابرت هسته اولیه گروه حامیان تأسیس انجمن اصلی را تشکیل دادند ـ منتشر میشد و به برکت وجود اینترنت، امکان آشنایی بیشتر با «پروفشنگرایی پزشکی» فراهم شد.
بعدها و تحت تأثیر مقالات و گزارشهایی که در معرفی «پروفشنگرایی پزشکی» در مجله «دارو و درمان» منتشر میشد، انجمنهای پزشکی، زیر نظر مسئولان وقت سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی تصمیم گرفتند کد اتیکز اعضای خود را تدوین کنند که البته به دلیل عدم آشنایی با قواعد دموکراسی و فقدان مهارت کافی در مدیریت اختلافات، به جایی نرسیدند. اما کمیته تدوین پیشنویس کد اتیکز، که مترجم دستورنامه رابرت هم عضو آن بود، به عنوان «مؤسسه اخلاق پزشکی ایرانیان» (ماپا) به فعالیت خود ادامه داد و در بیانیه مفصلی با عنوان «بازآفرینی پروفشنها از شبهپروفشنهای دولتی»، پدیده شبهپروفشن را تحلیل کرد و کوشید راه حلی برای این معضل تاریخ کشف کند.
گفتنی است که بیانه مفصل «بازآفرینی پروفشنها از شبهپروفشنهای دولتی» در مراسم جشنی که به مناسبت نخستین سالروز تأسیس «مؤسسه اخلاق پزشکی ایرانیان» در تراس خانه هنرمندان ایران برگزار شد مورد بررسی قرار گرفت و بعدها متن کامل آن در دومین شماره نشریه «اتیکز» نشریه ماپا منتشر شد و هم اکنون در وب سایت کادرها در دسترس علاقمندان قرار داد و اعضای بنیانگذار انجمن اصلی لازم است آن را مرور کنند. [6]
گفتنی است که اقایان سید محمد بهشتی، مهدی جمالی بحری و مهندس محمد عطاردیان، سه نفر از اعضای گروه حامیان تأسیس انجمن اصلی در جشن سالگرد تأسیس ماپا در روز اول خرداد ۱۳۸۶ حضور داشتند.
بعدها که گروهی از حاضران در جشن «ماپا» به عنوان گروه حامیان تأسیس «شورای ایرانی اخلاق پروفشنال» دور هم جمع شدند تا به آن شورا شکل بدهند، آقای مهدی جمالی بحری نیز در آن جمع حضور فعال داشت، اما آن جمع نیز به همان دلیل، یعنی عدم آشنایی با قواعد دموکراسی، ناکام ماند و چنان شورایی شکل نگرفت.
با توجه به همین سوابق طولانی برای ترویج پروفشنگرایی در شبهپروفشنهای ایرانی است که میتوان دریافت چرا قرار است انجمن اصلی به مثابه «پروفشن اصلی» بنیان گذاشته شود.
تمام تجربهها برای بازآفرینی پروفشنها از شبهپروفشنهای دولتی نشان داد که این امر بیش و پیش از هر چیز مستلزم آن است که اعضای این شبهپروفشنها بتوانند خودشان را در قالب سازمانهای پروفشنال سازمان دهند. اما تأسیس سازمانهای پروفشنال نیز مستلزم وجود کادرهای پروفشنال است که بیش و پیش از هر چیز مهارت ساخت سازمانهای پروفشنال را کسب کرده باشند. و انجمن اصلی کلید گشودن همین قفل است: اعضای بینانگذار انجمن اصلی که قرار است براساس شاخصهای پروفشنال گزییش شوند، در جریان تأسیس این انجمن و در جریان تدوین کد اتیکزو راهنقشه خود، مهارتهای گروهی لازم برای تأسیس سازمانهای پروفشنال را فرا خواهند گرفت و ـ گوش شیطان کر ـ قادر خواهند شد سازمانهای ناکارآمد شبهپروفشنال موجود را به مرور به سازمانهای پروفشنال تبدیل کنند که در خدمت ارتقای پروفشنگرایی فعالیت خواهند کرد که میتواند سعادتمندی بشر را ارتقا بخشد.
تا فرا رسیدن روز سهشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، روز بنیانگذاری انجمن اصلی به مثابه پروفشن اصلی.
[1] la profession de foi musulmane : "Il n’y a de Dieu qu’Allah, et Mahomet est son prophète".
[2] Professio
[3] profiteri
[4] The Rise of Professional Society
England Since 1880
[5] The Origins of Modern English Society
[6] برای مطالب بیشتر در باره پروفشن به این لینک مراجعه کنید: http://www.kadrha.com/spip.php?rubrique97
fa
اخبار ساخت جوامع طراز نوین
انجمن اصلی
?