بخش سوم: مقررات و رويههاي اساسي
مفاهيم و عمليات پارلماني به نحوي متداخل هستند كه بيان كامل قواعد مرتبط با هر كدام از آنها مستلزم ارجاع مكرر به چندين مفهوم ديگر است. اين بخش شامل توضيح مقدماتي تعدادي از مضامين است كه بعداً در اين كتاب با جزئيات بيشتر مورد بررسي قرار ميگيرند.
هنگام قرائت مطالب اين كتاب راهنما بايد در خاطر داشت كه- مثل برخورد با هر موضوعي- حكم يك قاعده به طور كلي نميتواند تمام استثناءهاي آن قاعده را شامل شود. بنا بر اين، هرگاه يك حكم خاص با حكم كليتر در جاي ديگر اين كتاب در تعارض قرار بگيرد، حكم خاص در مورد موضوع اعلام شده جاري ميشود(نيز نگا ك:ص 571).
تركيب حداقلي مجمع مشورتي
نصاب اعضاء. حداقل تعداد اعضائي كه بايد در نشست يك مجمع مشورتي حاضر باشند تا كارها به صورت قانوني انجام شود نصاب [1] آن مجمع است. الزام حد نصاب به خاطر ممانعت از اقدام غيردموكراتيك تعداد معدودي از اشخاص به نام گروه است. طبق قانون اساسي ايالات متحد، در هر دو مجلس كنگره، نصاب اكثريت اعضاء است. چنين نصابي براي مجالس قانونگذاري مناسب است، اما براي بيشتر انجمنهاي داوطلبانه بسيار زياد است. يكي از مقررات آئيننامه در يك انجمن معمولي، بايد تعداد اعضائي كه نصاب را تشكيل ميدهند مشخص كند، كه اين تعداد بايد نزديك به بيشترين تعدادي باشد كه هر نشستي به جز در شرايط بسيار بد هوا يا شرايط نامطلوب ديگر با حضور آنان تشكيل ميشود. در غياب چنين شرطي در يك انجمن يا مجمع كه اعضاء واقعي آن را در هر زمان ميتوان با دقت شمرد- يعني گروهي كه اعضاء ثبت شدهاي دارد مركب از كساني كه وضعيت خود را به عنوان عضو به شيوهاي توصيف شده حفظ ميكنند- طبق قانون رايج پارلماني، نصاب اكثريت كل اعضاء است. در نشستهاي مجمع نمايندگان(كنوانسيون)، مگر آنكه آئيننامهي سازمان به نحو ديگري مقرر كرده باشد، نصاب اكثريت نمايندگاني است كه، صرفنظر از اينكه كسي فوت كرده باشد يا نه، به عنوان شركتكننده در كنوانسيون ثبت نام كردهاند. در يك نشست تودهاي، يا در نشست عادي يا در نشست خوبفراخوان شدهي سازماني كه آئيننامهاش نصاب را مشخص نكرده و تعداد اعضائش با دقت روشن نيست(به عنوان نمونه، در كنگرههاي بسياري از كليساها، يا انجمنهاي فارغالتحصيلان)، حداقل تعداد عضوي كه براي اعتباربخشي به اقدامات مجمع بايد حاضر شوند وجود ندارد، يا- همانطور كه معمولاً بيان ميشود- نصاب مركب از كساني است كه در نشست حضور يافتهاند.(قواعد مرتبط با نصاب در قسمت 40 با جزئيات بيشتر بيان شده است).
حداقل مسؤلان. حداقل مسؤلان اساسي براي ادارهي مجمع دو نفر هستند: يكي رئيس [2] كه نشست را اداره ميكند و مراقب است تا قواعد رعايت شوند، و ديگري منشي [3] است كه گزارش مكتوبي از آنچه كه رخ داد-يعني «صورتجلسه»- تهيه ميكند. اگر اين مسؤلان عضو مجمع باشند-آنطور كه در انجمنهاي عادي هستند- هنگام تعيين نصاب شمرده ميشوند. رئيس جلسه بايد جايي مستقر شود، حتي هنگام نشستن- در صورت لزوم روي يك صندلي بلند پشت ميز خطابه- طوري بنشيند كه بتواند تمام سالن را ببيند و تمام حاضران نيز بتوانند او را ببينند(نيز نگا ك:ص433). موضع رسمي رئيس(معمولاً مركز سكو يا جايگاه، اگر پيشبيني شده باشد) را «مسند» [4]. ميگويند. در جريان نشستها، هر كس را كه رياست ميكند، ميگويند «بر مسند» [5] است(آن زمان چه نشسته باشد چه ايستاده)، و رئيس را نيز «دِ چير» مينامند. به اين ترتيب، عبارت «دِ چير» همه به شخصي كه رياست ميكند و هم به موضعي كه از آنجا رياست ميكند گفته ميشود. ميز منشي نيز بايد جايي مستقر شود كه يادداشتهاي رئيس به سادگي به او برسد.
وظايف رئيس و منشي و ديگر مسؤولان يك مجمع يا انجمن در 47 با جزئيات توصيف ميشود.
الگوي رسميت
آداب رسميت در رويهي پارلماني كه رئيس و اعضا از آنها پيروي ميكنند به حفظ موضع بيطرفي و محافظت از رويكرد غيرشخصي و عيني رئيس، به ويژه هنگام بروز تنوع جدي نظرات كمك ميكند.
آداب اعضاء. رئيس يا مقام ارشد يك سازمان، كه معمولاً نشستهاي سازمان را رياست ميكند، با لقب «جناب آقاي رئيس» يا «سركار خانم رئيس»[ازدواج كرده باشد يا نه] يا هر عنوان رسمي ديگر مخاطب قرار ميگيرد. در مجالس دستپائينتر هيأت مقننه، اين مقام بيشتر «جناب آقاي[خانم] سخنگو» است. نايب رئيس [6]. نيز وقتي عملاً رياست ميكند «جناب آقاي رئيس» يا «سركار خانم رئيس» خطاب ميشود. (يك استثناء احتمالي كه هنگام بروز، اوضاع را ناروشن ميسازد، به عنوان نمونه، هنگامي كه نايبرئيس بر مسند است در حاليكه رئيس نيز روي سكو است. در چنين موردي نايبرئيس بايد به عنوان «آقاي[يا خانم] نايبرئيس» خطاب شود). رئيس جلسهاي كه عنوان رسمي ندارد يا سمتش موقت است، «آقا [يا خانم] رئيس(چيرمن)» خطاب ميشود كه سابقهاي طولاني دارد. حتي در نشستهاي كوچك نيز رئيس مجمع نبايد با نام خطاب شود. (تنها استثنائي كه ممكن است رخ دهد در مجمعي است كه ماهيت گراميداشت دارد، مانند اهداء هديه به رئيسي كه دورهي رياستش خاتمه يافته است). تقريباً با همانقدر سختگيري نسبت به مقررات، نبايد او را با ضمير «شما» مخاطب قرار داد، هر چند در انجمنهاي معمولي هنگام ارايهي مشاورههاي مديريتي در جران برگزاري نشست، گاهي استثناءهايي رخ ميدهد. به عنوان يك قاعدهي كلي، هنگامي كه مراجعهي اضافي به رئيس جلسه ضروري است در ارتباط با مخاطب قرار دادن او با عنوان رسمي، اعضاء از عنوان «مقام رياست» [7] را به كار ميبرند، مثل اين عبارت: «آقاي رئيس، آيا من منظور مقام رياست را درك كردم كه . . . ».
اعضاء فقط رئيس را مخاطب قرار ميدهند، يا از طريق رئيس با يكديگر صحبت ميكنند. در امور پارلماني- و در چارچوب آزادي عمل متناسب با شرايط گروه- اعضاء به طور كلي بايد بكوشند تا آنجا كه ممكن است از صدا زدن نام يكديگر اجتناب كنند و افراد حاضر را به نحو ديگر مخاطب قرار دهند؛ مانند اين روش: «آقاي رئيس، ممكن است از عضو محترم درخواست كنم توضيح بدهند كه . . .». يا، «آقاي رئيس، اميدوارم آن شخص محترم كه در آخر صحبت كرد به نتايج احتمالي موضوع فكر كنند . . .». با تعداد معدودي استثناءهاي خاص، يك عضو هرگز در حالت نشسته نبايد صحبت كند؛ و با تعداد كمي بيشتر از استثناءها(و به جز در بوردها و كميتههاي كوچك)، يك عضو هرگز صحبت نميكند مگر آنكه بلند شده باشد، رئيس را مخاطب قرار داده باشد، و آنگونه كه در صفحهي 30-28 توصيف شده، نوبت گرفته باشد [8].
آداب رياست. رئيس جلسه فقط به صورت سوم شخص از خودش صحبت ميكند- يعني ضمير شخصي «من» را هرگز به كار نميبرد. او در امور پارلماني هميشه با عنوان «رئيس» [9] راجع به خودش صحبت ميكند، مانند اين جمله: «رئيس حكم ميكند كه . . .». در موارد ديگر در جريان نشست، مانند وقتي كه، به عنوان مسؤل مديريت سازمان و نه رئيس مجمع، ميخواهد به اعضاء گزارش بدهد، اگر بخواهد ميتواند خودش را به عنوان رسمي خود مخاطب قرار دهد، مثل اين عبارت: «رئيس شما خوشحال است گزارش دهد كه . . .». به عبارت دقيقتر، جز در مورد بعضي از رويههاي انظباطي(نگا ك:ص627) رئيس نبايد نام عضوي را صدا بزند و نبايد فردي را با عنوان «شما» مخاطب قرار دهد. در عوض ميتواند، به عنوان نمونه، بگويد: «رئيس بايد از عضو محترم بخواهد تا در مورد نكات مثبت پيشنهاد در دست بررسي تذكر بدهند». با اين وجود، عملاً در يك انجمن عادي غيرحرفهاي مواردي پيش ميآيد كه رئيس اعضاء را با نام آنان صدا ميزند، مثل هنگام نوبت دادن(يعني، حق انحصاري شنيده شدن در آن هنگام، به نحوي كه در صفحههاي 30-28 توصيف شده)، يا هنگام اعلام اعضاء يك كميته. (براي توضيح كاملتر تشريفات عمومي كه از سوي رئيس و اعضاء يك مجمع رعايت ميشود به قسمتهاي 42 و 43 نگاه كنيد).
اعلان رسميت؛ دستور جلسه
وقتي زمان شروع جلسه فرارسيد، رياست جلسه پس از تشخيص اينكه نصاب حاصل شده، با دعوت جلسه به رسميت [10] آن را افتتاح ميكند. او در جايگاه رئيس در سالن مينشيند، علام ساكت شدن ميدهد يا انتظار ميكشد تا سكوت برقرار شود، سپس بلند ميشود و با صداي روشن اعلان ميكند: «جلسه رسمي است»، يا «جلسه رسمي ميشود». (در مورد رويهاي كه در صورت عدم نصاب اعضاء بايد اجرا شود نگا ك:ص37-336). بلافاصله پس از اعلان رسميت جلسه، مراسم مذهبي يا ملي يا ديگر برنامههاي افتتاح بايد آغاز شود.
مراسم آغازين در نشست تودهاي يا در نشست تأسيسي يك انجمن در 53 و 54 توصيف شدهاست. اجلاسهاي(8) تشكيلات سازمانيافته و دائمي معمولاً از يك دستور كار [11] تثبيت شده پيروي ميكنند كه ترتيب انجام امور را مشخص كرده است. اگر مجمع دستور كار مصوب نداشته باشد، هر عضوي كه نوبت گرفته باشد(نگا ك:ص 30-28) ميتواند هر موضوع مشروعي را كه دوست دارد(در چارچوب شرايط سازمان به نحوي كه در آئيننامههايش تعريف شده) در هر زماني كه موضوعي در دستور كار مجمع نبود، براي بررسي مطرح كند. يك انجمن ممكن است از دستور كار مندرج در كتاب راهنمايي پيروي كند كه آئيننامههاي سازمان به عنوان مرجع پارلماني معرفي كرده است، يا ممكن است دستور كار خودش را تصويب كرده باشد. گرچه يك سازمان تا وقتي دستور كار خودش را تصويب نكرده باشد، يا يك مرجع پارلماني را كه يك دستور كار را مشخص ساخته به تصويب نرسانده باشد، دستور كار لازمالاجرايي ندارد، دستور كار زير(كه در 41 به طور كامل توصيف شده) براي اجلاسهاي تك- نشستي انجمنهاي معمولي يك دستور كار استاندارد و معمولي تلقي ميشود:
- 1) قرائت و تصويب صورتجلسات [12]
- 2) گزارش مسؤلان، بوردها، و كميتههاي دائمي
- 3) گزارش كميتههاي خاص(كه تا انجام يك وظيفهي خاص تدوام دارند)
- 4) دستورات خاص(يعني، موضوعهايي كه از پيش اولويت خاص آن به تصويب رسيده، به نحوي كه در قسمتهاي 14 و 41 توصيف شده)
- 5) كارهاي ناتمام و دستورات عام(يعني، موضوعهاي پيشتر ارايه شده كه از نشست قبلي منتقل شده)
- 6) كارهاي جديد(يعني، موضوعهايي كه در نشست حاضر مطرح شدهاند)
در نشستي كه از يك دستور جلسهي رسمي تبعيت ميشود، رئيس جلسه بر اساس نظم توصيف شده، جلسه را به موضوعهاي مختلف فراميخواند.
يك نشست تودهاي معمولاً به دستور جلسه نياز ندارد، چرا كه با استناد به فهرست فوق، جز كارهاي جديد در دستور كار چنين نشستي نميتواند قرار بگيرد(مگر آنكه نشست يكي از يك مجموعه نشست باشد).
يك كنوانسيون معمولاً دستور كار خودش را تصويب ميكند- كه اغلب ساعات دقيقي را مشخص ميسازد كه در آنها بايد مسائل مهم رسيدگي شود. دستور كار كنوانسيون، بسته به اينكه بخشي از جدول زماني كل نشستها يا رويدادهاي كنوانسيون باشد يا نباشد، به برنامه [13] يا اجندا [14] معروف است.(نگا ك: قسمتهاي 59، 41).
روشهاي طرح موضوع در مجمع
پيشنهادها. يك عضو با طرح پيشنهاد [15] يك موضوع را در برابر مجمع قرار ميدهد. يك پيشنهاد ممكن است خودش موضوع خودش را در معرض توجه مجمع بگذارد، يا اينكه در پي ارايهي يك گزارش يا نامه يك پيشنهاد مطرح شده باشد.
يك پيشنهاد يك طرح رسمي از سوي يك عضو در يك نشست است مبني بر اينكه مجمع دست به اقدام خاصي بزند. اقدام پيشنهادي ممكن است يك عمل واقعي باشد، يا يك نظر خاص را بيان كند يا توصيه به انجام يك تحقيق مشخص و گزارش يافتههاي آن به مجمع براي اقدام ممكن بعدي، يا نظاير اين امور باشد.
شكل اصلي پيشنهاد- تنها پيشنهادي كه ارايهي آن انجام كاري را در مقابل مجمع قرار ميدهد- پيشنهاد [16]n است. پيشنهادهاي پارلماني متفاوت ديگري نيز وجود دارد كه براي مقاصد خاص شكل گرفتهاند. در حاليكه تمام اين پيشنهادها شكلي از اقدام را مطرح ميكنند و در حاليكه تمام آنها بيان ميشوند تا هنگام بررسي «در مقابل مجمع» قرار بگيرند، بسياري از آنها در معنايي كه پيشتر گفته شد، مثل پيشنهاد اصلي كاري را در مقابل مجمع قرار نميدهند. بسياري از اين پيشنهادها مستلزم اقدامهاي نظامنامهاي مرتبط با پيشنهاد اصلي ميشوند كه پيشتر مطرح شده است.
پيشنهاد اصلي الگويي را طرح ميكند كه تمام پيشنهادهاي ديگر از آن ناشي ميشود. چارچوب ارجاعي قواعد و توصيفهاي مرتبط با «پيشنهادها» در باقيماندهي اين بخش، پيشنهاد اصلي است. روشي كه طبق آن پيشنهاد اصلي در مجمع مطرح ميشود در صفحهي 31 توصيف خواهد شد.
پيشنهادهاي برگرفته از گزارشها يا مكاتبات. پس از ارايهي گزارش يك مسؤل، يك بورد يا يك كميته، ممكن است يك يا چند پيشنهاد مبني بر توصيههاي مندرج در گزارش مطرح شود.(در مورد رويههاي چنين مواردي نگا ك: به 41 و 51).
همچنين ممكن است يك پيشنهاد از نامهاي به مجمع گرفته شود. چنين پيشنهادي ممكن است در نامه يا يادداشت عضوي كه حاضر نيست، يا از سوي يك ركن مافوق(مانند هيأت اجرايي ملي يا ايالتي به شعبهي محلي)، يا از يك مرجع خارج از انجمن مطرح شود. يك نامه معمولاً خطاب به رئيس يا منشي نوشته ميشود و منشي آن را با صداي بلند قرائت ميكند- مگر آنكه به خاطر اهميت ويژهي محتوا يا نويسندهي آن رئيس جلسه بايد آن را بخواند.
طرح پيشنهاد دريافت يك نامه يا گزارش كميته، كه فقط به معناي دادن اجازهي قرائت آن است، رايج نيست. اين نمونهاي است از امور روتين و عادي كه در آن از رسميت يك پيشنهاد صرف نظر ميشود. بايد خاطر نشان ساخت كه پيشنهاد «دريافت» يك نامه پس از آنكه قرائت شد بيمعناست و در نتيجه بايد از آن اجتناب كرد.
قرائت يك نامه به خودي خود طرح رسمي يك موضوع در برابر مجمع نيست. پس از قرائت، يا در زماني كه دستور كار تعيين كرده، يك پيشنهاد مبني بر انجام اقدام مناسب ميتواند مطرح شود. اگر هيچ عضوي احساس نكند كه لازم است كاري انجام شود، موضوع بدون طرح پيشنهاد منتفي ميشود.
بررسي موضوع بدون طرح پيشنهاد. كاري ممكن است بدون طرح پيشنهاد در همان زمان به طور خود به خودي مورد بررسي قرار بگيرد، به شرطي كه پيشنهاد پيشتر به آينده موكول شده باشد(14) يا يك قاعدهي نظام خاص(41) را مطرح سازد. در اين موارد، رئيس جلسه در زمان مناسب موضوع را اعلان ميكند.
نوبت گرفتن و دادن
پيش از آنكه عضوي در مجمع بتواند پيشنهاد دهد يا در مذاكره [17] - نام پارلماني براي هر نوع بحث در مورد امتيازهاي يك پيشنهاد- صحبت كند، ميبايست نوبت بگيرد [18] ؛ يعني، ميبايست از سوي رئيس به عنوان دارندهي حق انحصاري شنيده شدن در آن زمان، تأييد [19] شود [20] . (در مورد پيشنهادهاي پارلماني كه ميتوان بدون كسب نوبت مطرح كرد، نگا ك: به ص 43-42 بخش ترامه). رئيس بايد هر عضوي را كه در پي نوبت است هرگاه كه استحقاق آن را داشت تأييد كند.
يك عضو براي گرفتن نوبت، وقتي هيچ كس نوبت نداشته باشد، در جاي خود بلند ميشود(يا در يك سالن بزرگ به طرف ميكروفون ميرود)، رو به سوي رئيس ميكند و ميگويد: «جناب آقاي رئيس» يا «سركار خانم رئيس»، يا هر عنوان مناسب ديگر. اگر عضو در آن لحظه استحقاق داشته باشد، رئيس او را - معمولاً از طريق صدا زدن نام يا عنوان وي، يا نام شعبه يا مكاني كه نمايندگي آنجا را بر عهده دارد- تأييد ميكند. اين عضو نوبت گرفته و ميتواند ايستاده باقي بماند و در مذاكره صحبت كند يا آنگونه كه قواعد اين كتاب در مورد وضعيت پارلماني در آن زمان اجازه ميدهد، پيشنهادي مطرح كند.اگر در نشستهاي كوچك كه همهي حاضران يكديگر را ميشناسند و ميتوانند به خوبي ببينند، فقط يك نفر نوبت بخواهد، رئيس ميتواند فقط با تكان دادن سر به سمت او نوبتش را تأييد كند. از سوي ديگر، اگر سخنراني از پيش تعيين شود، يا اگر در يك زمان و در يك نشست بزرگ چند نفر در پي گرفتن نوبت باشند، رئيسان جلسه اغلب كلمات رسمي به كار ميبرند: «رئيس آقاي اسميت را تأييد ميكند». اگر اسامي اعضاء به طور كلي آشنا نباشد، فردي كه خطاب به رئيس درخواست نوبت ميكند به محض اينكه رئيس به سوي او نگاه كرد بايد نام و هر مشخصهي ديگري را كه لازم باشد بيان كند، مثلاً «ادوارد ولز، نمايندهي منطقهي كرسنت». سپس رئيس جلسه با تكرار نام يا مشخصات عضو به او نوبت ميدهد. وقتي عضو صحبتش را تمام كرد نوبت را واگذار ميكند و سر جاي خود مينشيند.
اگر دو نفر يا بيشتر تقريباً در يك زمان بلند شوند، قاعدهي كلي اين است كه، اگر تمام چيزهاي ديگر يكسان باشد، عضوي كه پس از واگذاري نوبت توسط نفر قبلي زودتر از ديگران بلند شده و رئيس را مخاطب قرار داده است استحقاق نوبت گرفتن دارد. يك عضو نميتواند با برخاستن زودتر از نشستن عضو قبلي، از پيش نوبت بگيرد. در اصل، بلند شدن يا ايستاده باقي ماندن در حالي كه عضو ديگر نوبت دارد، خارج از نظامنامه [21] است، مگر آنكه بخواهد يكي از پيشنهادهاي پارلماني را مطرح كند يا يكي از اقدامهاي پارلماني را انجام دهد كه قانوناً ميتواند در هر زمان صحبت ديگران را قطع كند(نگ ك: ص43-42 بخش خاكستري).در يك مجمع بسيار بزرگ، اگر اعضاء بايد فاصلياي را تا رسيدن به ميكروفون طي كنند، شايد لازم باشد قاعدهي پيش گفته طبق شرايط سالن تغيير كند. برخي از ترتيباتي كه در مجامع بزرگ مورد استفاده قرار ميگيرند، در صفحه 371 مورد توجه قرار گرفته است.
هنگامي كه يك پيشنهاد براي مذاكره مفتوح است، سه مورد مهم پيش ميآيد كه در آنها نوبت بايد به فردي داده شود كه ممكن است زودتر از بقيه بلند نشده و رئيس را مخاطب قرار نداده باشد(اما كسي كه پيش از ديگران چنين كرده باشد عملاً تأييد شده است). اين سه مورد عبارتند از:
1) اگر عضوي كه پيشنهاد را مطرح كرده نوبت بخواهد و تا آن زمان در مورد موضوع حرفي نزده باشد، او استحقاق دارد كه به جاي اعضاء ديگر نوبت بگيرد.
2) هيچ فردي استحقاق نوبت دوم در مذاكره پيرامون يك پيشنهاد را در همان روز ندارد مادام كه عضو ديگري كه هنوز در بارهي همان پيشنهاد صحبت نكردن به گرفتن نوبت علاقمند باشد.
3) در موردي كه رئيس بداند كساني كه دنبال گرفتن نوبت هستند در مورد موضوع نظر مخالف دارند(و عضوي كه قرار است تأييد شود از طريق روش مندرج در بند [1] و [2] فوق تعيين نميشود)، رئيس، تا آنجا كه ممكن است، بايد نوبت را يك در ميان به موافقان و مخالفان طرح بدهد.
يك عضو نميتواند، پس از آنكه رئيس جلسه به عضو ديگري نوبت داد، به خاطر اولويت در اخذ نوبت(آنگونه كه اين حق در تمام موارد فوق بيان شد) بلند شود. اگر در هر زمان رئيس جلسه مرتكب خطا شود- هنگام اعلام به موقع اولويت در اخذ نوبت يا هر مورد ديگر- با اخطار نظامنامهاي [22] (23) ميتوان توجه او را نسبت به خطا جلب كرد، و او نيز بايد بيدرنگ خطا را تصحيح كند.
قواعد پيشگفته معمولاً براي نوبت دادن در بيشتر نشستهاي كاري كفايت ميكند. در مجامع يا كنوانسيونهاي بزرگ، يا در تشكيلاتي كه برنامههاي كاري [23] (41) سنگين يا موضوعهاي پيچيده دارند، وضعيتهاي بيشتري رخ ميدهد كه تأمين بيشترين منافع مجمع مستلزم آن است كه نوبت به درخواستكنندهاي داده شود كه نخستين فرد نيست كه بلند شده و رئيس را مخاطب قرار داده است. (براي قواعد ناظر بر اين موارد، نگا ك:42).
[1] quorum
[2] presiding officer
[3] secretary
[4] the chair
[5] in the chair
[6] vice-president
[7] the chair
[8] obtained the floor
[9] the chair
[10] calling the meeting to order
[11] order of business
[12] دستور كار (order of business)، با رويهي دعوت نشست به رسميت (calling a meeting to order)، كه جزو دستور كار نيست، متفاوت و متمايز است. يك نشست با دعوت به رسميت افتتاح ميشود حتي اگر دستور كار رسمي نداشته باشد. ممكن است در جريان دستور كار و در زمانهاي مختلف و نه در آغاز كار، «دعوت به رسميت»هاي ديگري نيز مطرح شود، مثل زماني كه جلسه وارد تنفس ميشود(22،8)، يا براي مدتي به تأخير ميافتد(22، 8)، پيش از آنكه دستور جلسه به طور كامل اجرا شود. به خاطر اين دلايل، فهرست كردن «دعوت به رسميت» به عنوان نخستين قلم در دستور كار يا اجندا، كه معمولاً به اشتباه رخ ميدهد، درست نيست.
[13] program
[14] agenda
[15] motion
[16] اصليmain motio
[17] debate
[18] obtain the floor
[19] recognized
[20] به طور كلي لازم نيست اين قاعده در كميتهها و بوردهاي كوچك رعايت شود.
[21] out of order(خارج از دستور)
[22] point of order
[23] agenda
قسمت سوم: مقررات و رويههاي اساسي
مفاهيم و عمليات پارلماني به نحوي متداخل هستند كه بيان كامل قواعد مرتبط با هر كدام از آنها مستلزم ارجاع مكرر به چندين مفهوم ديگر است. اين بخش شامل توضيح مقدماتي تعدادي از مضامين است كه بعداً در اين كتاب با جزئيات بيشتر مورد بررسي قرار ميگيرند.
هنگام قرائت مطالب اين كتاب راهنما بايد در خاطر داشت كه- مثل برخورد با هر موضوعي- حكم يك قاعده به طور كلي نميتواند تمام استثناءهاي آن قاعده را شامل شود. بنا بر اين، هرگاه يك حكم خاص با حكم كليتر در جاي ديگر اين كتاب در تعارض قرار بگيرد، حكم خاص در مورد موضوع اعلام شده جاري ميشود(نيز نگا ك:ص 571).
تركيب حداقلي مجمع مشورتي
نصاب اعضاء. حداقل تعداد اعضائي كه بايد در نشست يك مجمع مشورتي حاضر باشند تا كارها به صورت قانوني انجام شود نصاب [1] آن مجمع است. الزام حد نصاب به خاطر ممانعت از اقدام غيردموكراتيك تعداد معدودي از اشخاص به نام گروه است. طبق قانون اساسي ايالات متحد، در هر دو مجلس كنگره، نصاب اكثريت اعضاء است. چنين نصابي براي مجالس قانونگذاري مناسب است، اما براي بيشتر انجمنهاي داوطلبانه بسيار زياد است. يكي از مقررات آئيننامه در يك انجمن معمولي، بايد تعداد اعضائي كه نصاب را تشكيل ميدهند مشخص كند، كه اين تعداد بايد نزديك به بيشترين تعدادي باشد كه هر نشستي به جز در شرايط بسيار بد هوا يا شرايط نامطلوب ديگر با حضور آنان تشكيل ميشود. در غياب چنين شرطي در يك انجمن يا مجمع كه اعضاء واقعي آن را در هر زمان ميتوان با دقت شمرد- يعني گروهي كه اعضاء ثبت شدهاي دارد مركب از كساني كه وضعيت خود را به عنوان عضو به شيوهاي توصيف شده حفظ ميكنند- طبق قانون رايج پارلماني، نصاب اكثريت كل اعضاء است. در نشستهاي مجمع نمايندگان(كنوانسيون)، مگر آنكه آئيننامهي سازمان به نحو ديگري مقرر كرده باشد، نصاب اكثريت نمايندگاني است كه، صرفنظر از اينكه كسي فوت كرده باشد يا نه، به عنوان شركتكننده در كنوانسيون ثبت نام كردهاند. در يك نشست تودهاي، يا در نشست عادي يا در نشست خوبفراخوان شدهي سازماني كه آئيننامهاش نصاب را مشخص نكرده و تعداد اعضائش با دقت روشن نيست(به عنوان نمونه، در كنگرههاي بسياري از كليساها، يا انجمنهاي فارغالتحصيلان)، حداقل تعداد عضوي كه براي اعتباربخشي به اقدامات مجمع بايد حاضر شوند وجود ندارد، يا- همانطور كه معمولاً بيان ميشود- نصاب مركب از كساني است كه در نشست حضور يافتهاند.(قواعد مرتبط با نصاب در قسمت 40 با جزئيات بيشتر بيان شده است).
حداقل مسؤلان. حداقل مسؤلان اساسي براي ادارهي مجمع دو نفر هستند: يكي رئيس [2] كه نشست را اداره ميكند و مراقب است تا قواعد رعايت شوند، و ديگري منشي [3] است كه گزارش مكتوبي از آنچه كه رخ داد-يعني «صورتجلسه»- تهيه ميكند. اگر اين مسؤلان عضو مجمع باشند-آنطور كه در انجمنهاي عادي هستند- هنگام تعيين نصاب شمرده ميشوند. رئيس جلسه بايد جايي مستقر شود، حتي هنگام نشستن- در صورت لزوم روي يك صندلي بلند پشت ميز خطابه- طوري بنشيند كه بتواند تمام سالن را ببيند و تمام حاضران نيز بتوانند او را ببينند(نيز نگا ك:ص433). موضع رسمي رئيس(معمولاً مركز سكو يا جايگاه، اگر پيشبيني شده باشد) را «مسند» [4]. ميگويند. در جريان نشستها، هر كس را كه رياست ميكند، ميگويند «بر مسند» [5] است(آن زمان چه نشسته باشد چه ايستاده)، و رئيس را نيز «دِ چير» مينامند. به اين ترتيب، عبارت «دِ چير» همه به شخصي كه رياست ميكند و هم به موضعي كه از آنجا رياست ميكند گفته ميشود. ميز منشي نيز بايد جايي مستقر شود كه يادداشتهاي رئيس به سادگي به او برسد.
وظايف رئيس و منشي و ديگر مسؤلان يك مجمع يا انجمن در 47 با جزئيات توصيف ميشود.
الگوي رسميت
آداب رسميت در رويهي پارلماني كه رئيس و اعضاء از آنها پيروي ميكنند به حفظ موضع بيطرفي و محافظت از رويكرد غيرشخصي و عيني رئيس، به ويژه هنگام بروز تنوع جدي نظرات كمك ميكند.
آداب اعضاء. رئيس يا مقام ارشد يك سازمان، كه معمولاً نشستهاي سازمان را رياست ميكند، با لقب «جناب آقاي رئيس» يا «سركار خانم رئيس»[ازدواج كرده باشد يا نه] يا هر عنوان رسمي ديگر مخاطب قرار ميگيرد. در مجالس دستپائينتر هيأت مقننه، اين مقام بيشتر «جناب آقاي[خانم] سخنگو» است. نايب رئيس [6]. نيز وقتي عملاً رياست ميكند «جناب آقاي رئيس» يا «سركار خانم رئيس» خطاب ميشود. (يك استثناء احتمالي كه هنگام بروز، اوضاع را ناروشن ميسازد، به عنوان نمونه، هنگامي كه نايبرئيس بر مسند است در حاليكه رئيس نيز روي سكو است. در چنين موردي نايبرئيس بايد به عنوان «آقاي[يا خانم] نايبرئيس» خطاب شود). رئيس جلسهاي كه عنوان رسمي ندارد يا سمتش موقت است، «آقا [يا خانم] رئيس(چيرمن)» خطاب ميشود كه سابقهاي طولاني دارد. حتي در نشستهاي كوچك نيز رئيس مجمع نبايد با نام خطاب شود. (تنها استثنائي كه ممكن است رخ دهد در مجمعي است كه ماهيت گراميداشت دارد، مانند اهداء هديه به رئيسي كه دورهي رياستش خاتمه يافته است). تقريباً با همانقدر سختگيري نسبت به مقررات، نبايد او را با ضمير «شما» مخاطب قرار داد، هر چند در انجمنهاي معمولي هنگام ارايهي مشاورههاي مديريتي در جران برگزاري نشست، گاهي استثناءهايي رخ ميدهد. به عنوان يك قاعدهي كلي، هنگامي كه مراجعهي اضافي به رئيس جلسه ضروري است در ارتباط با مخاطب قرار دادن او با عنوان رسمي، اعضاء از عنوان «مقام رياست» [7] را به كار ميبرند، مثل اين عبارت: «آقاي رئيس، آيا من منظور مقام رياست را درك كردم كه . . . ».
اعضاء فقط رئيس را مخاطب قرار ميدهند، يا از طريق رئيس با يكديگر صحبت ميكنند. در امور پارلماني- و در چارچوب آزادي عمل متناسب با شرايط گروه- اعضاء به طور كلي بايد بكوشند تا آنجا كه ممكن است از صدا زدن نام يكديگر اجتناب كنند و افراد حاضر را به نحو ديگر مخاطب قرار دهند؛ مانند اين روش: «آقاي رئيس، ممكن است از عضو محترم درخواست كنم توضيح بدهند كه . . .». يا، «آقاي رئيس، اميدوارم آن شخص محترم كه در آخر صحبت كرد به نتايج احتمالي موضوع فكر كنند . . .». با تعداد معدودي استثناءهاي خاص، يك عضو هرگز در حالت نشسته نبايد صحبت كند؛ و با تعداد كمي بيشتر از استثناءها(و به جز در بوردها و كميتههاي كوچك)، يك عضو هرگز صحبت نميكند مگر آنكه بلند شده باشد، رئيس را مخاطب قرار داده باشد، و آنگونه كه در صفحهي 30-28 توصيف شده، نوبت گرفته باشد [8].
آداب رياست. رئيس جلسه فقط به صورت سوم شخص از خودش صحبت ميكند- يعني ضمير شخصي «من» را هرگز به كار نميبرد. او در امور پارلماني هميشه با عنوان «رئيس» [9] راجع به خودش صحبت ميكند، مانند اين جمله: «رئيس حكم ميكند كه . . .». در موارد ديگر در جريان نشست، مانند وقتي كه، به عنوان مسؤل مديريت سازمان و نه رئيس مجمع، ميخواهد به اعضاء گزارش بدهد، اگر بخواهد ميتواند خودش را به عنوان رسمي خود مخاطب قرار دهد، مثل اين عبارت: «رئيس شما خوشحال است گزارش دهد كه . . .». به عبارت دقيقتر، جز در مورد بعضي از رويههاي انظباطي(نگا ك:ص627) رئيس نبايد نام عضوي را صدا بزند و نبايد فردي را با عنوان «شما» مخاطب قرار دهد. در عوض ميتواند، به عنوان نمونه، بگويد: «رئيس بايد از عضو محترم بخواهد تا در مورد نكات مثبت پيشنهاد در دست بررسي تذكر بدهند». با اين وجود، عملاً در يك انجمن عادي غيرحرفهاي مواردي پيش ميآيد كه رئيس اعضاء را با نام آنان صدا ميزند، مثل هنگام نوبت دادن(يعني، حق انحصاري شنيده شدن در آن هنگام، به نحوي كه در صفحههاي 30-28 توصيف شده)، يا هنگام اعلام اعضاء يك كميته. (براي توضيح كاملتر تشريفات عمومي كه از سوي رئيس و اعضاء يك مجمع رعايت ميشود به قسمتهاي 42 و 43 نگاه كنيد).
اعلان رسميت؛ دستور جلسه
وقتي زمان شروع جلسه فرارسيد، رياست جلسه پس از تشخيص اينكه نصاب حاصل شده، با دعوت جلسه به رسميت [10] آن را افتتاح ميكند. او در جايگاه رئيس در سالن مينشيند، علام ساكت شدن ميدهد يا انتظار ميكشد تا سكوت برقرار شود، سپس بلند ميشود و با صداي روشن اعلان ميكند: «جلسه رسمي است»، يا «جلسه رسمي ميشود». (در مورد رويهاي كه در صورت عدم نصاب اعضاء بايد اجرا شود نگا ك:ص37-336). بلافاصله پس از اعلان رسميت جلسه، مراسم مذهبي يا ملي يا ديگر برنامههاي افتتاح بايد آغاز شود.
مراسم آغازين در نشست تودهاي يا در نشست تأسيسي يك انجمن در 53 و 54 توصيف شدهاست. اجلاسهاي(8) تشكيلات سازمانيافته و دائمي معمولاً از يك دستور كار [11] تثبيت شده پيروي ميكنند كه ترتيب انجام امور را مشخص كرده است. اگر مجمع دستور كار مصوب نداشته باشد، هر عضوي كه نوبت گرفته باشد(نگا ك:ص 30-28) ميتواند هر موضوع مشروعي را كه دوست دارد(در چارچوب شرايط سازمان به نحوي كه در آئيننامههايش تعريف شده) در هر زماني كه موضوعي در دستور كار مجمع نبود، براي بررسي مطرح كند. يك انجمن ممكن است از دستور كار مندرج در كتاب راهنمايي پيروي كند كه آئيننامههاي سازمان به عنوان مرجع پارلماني معرفي كرده است، يا ممكن است دستور كار خودش را تصويب كرده باشد. گرچه يك سازمان تا وقتي دستور كار خودش را تصويب نكرده باشد، يا يك مرجع پارلماني را كه يك دستور كار را مشخص ساخته به تصويب نرسانده باشد، دستور كار لازمالاجرايي ندارد، دستور كار زير(كه در 41 به طور كامل توصيف شده) براي اجلاسهاي تك- نشستي انجمنهاي معمولي يك دستور كار استاندارد و معمولي تلقي ميشود:
- 1) قرائت و تصويب صورتجلسات [12]
- 2) گزارش مسؤلان، بوردها، و كميتههاي دائمي
- 3) گزارش كميتههاي خاص(كه تا انجام يك وظيفهي خاص تدوام دارند)
- 4) دستورات خاص(يعني، موضوعهايي كه از پيش اولويت خاص آن به تصويب رسيده، به نحوي كه در قسمتهاي 14 و 41 توصيف شده)
- 5) كارهاي ناتمام و دستورات عام(يعني، موضوعهاي پيشتر ارايه شده كه از نشست قبلي منتقل شده)
- 6) كارهاي جديد(يعني، موضوعهايي كه در نشست حاضر مطرح شدهاند)
در نشستي كه از يك دستور جلسهي رسمي تبعيت ميشود، رئيس جلسه بر اساس نظم توصيف شده، جلسه را به موضوعهاي مختلف فراميخواند.
يك نشست تودهاي معمولاً به دستور جلسه نياز ندارد، چرا كه با استناد به فهرست فوق، جز كارهاي جديد در دستور كار چنين نشستي نميتواند قرار بگيرد(مگر آنكه نشست يكي از يك مجموعه نشست باشد).
يك كنوانسيون معمولاً دستور كار خودش را تصويب ميكند- كه اغلب ساعات دقيقي را مشخص ميسازد كه در آنها بايد مسائل مهم رسيدگي شود. دستور كار كنوانسيون، بسته به اينكه بخشي از جدول زماني كل نشستها يا رويدادهاي كنوانسيون باشد يا نباشد، به برنامه [13] يا اجندا [14] معروف است.(نگا ك: قسمتهاي 59، 41).
روشهاي طرح موضوع در مجمع
پيشنهادها. يك عضو با طرح پيشنهاد [15] يك موضوع را در برابر مجمع قرار ميدهد. يك پيشنهاد ممكن است خودش موضوع خودش را در معرض توجه مجمع بگذارد، يا اينكه در پي ارايهي يك گزارش يا نامه يك پيشنهاد مطرح شده باشد.
يك پيشنهاد يك طرح رسمي از سوي يك عضو در يك نشست است مبني بر اينكه مجمع دست به اقدام خاصي بزند. اقدام پيشنهادي ممكن است يك عمل واقعي باشد، يا يك نظر خاص را بيان كند يا توصيه به انجام يك تحقيق مشخص و گزارش يافتههاي آن به مجمع براي اقدام ممكن بعدي، يا نظاير اين امور باشد.
شكل اصلي پيشنهاد- تنها پيشنهادي كه ارايهي آن انجام كاري را در مقابل مجمع قرار ميدهد- پيشنهاد [16]n است. پيشنهادهاي پارلماني متفاوت ديگري نيز وجود دارد كه براي مقاصد خاص شكل گرفتهاند. در حاليكه تمام اين پيشنهادها شكلي از اقدام را مطرح ميكنند و در حاليكه تمام آنها بيان ميشوند تا هنگام بررسي «در مقابل مجمع» قرار بگيرند، بسياري از آنها در معنايي كه پيشتر گفته شد، مثل پيشنهاد اصلي كاري را در مقابل مجمع قرار نميدهند. بسياري از اين پيشنهادها مستلزم اقدامهاي نظامنامهاي مرتبط با پيشنهاد اصلي ميشوند كه پيشتر مطرح شده است.
پيشنهاد اصلي الگويي را طرح ميكند كه تمام پيشنهادهاي ديگر از آن ناشي ميشود. چارچوب ارجاعي قواعد و توصيفهاي مرتبط با «پيشنهادها» در باقيماندهي اين بخش، پيشنهاد اصلي است. روشي كه طبق آن پيشنهاد اصلي در مجمع مطرح ميشود در صفحهي 31 توصيف خواهد شد.
پيشنهادهاي برگرفته از گزارشها يا مكاتبات. پس از ارايهي گزارش يك مسؤل، يك بورد يا يك كميته، ممكن است يك يا چند پيشنهاد مبني بر توصيههاي مندرج در گزارش مطرح شود.(در مورد رويههاي چنين مواردي نگا ك: به 41 و 51).
همچنين ممكن است يك پيشنهاد از نامهاي به مجمع گرفته شود. چنين پيشنهادي ممكن است در نامه يا يادداشت عضوي كه حاضر نيست، يا از سوي يك ركن مافوق(مانند هيأت اجرايي ملي يا ايالتي به شعبهي محلي)، يا از يك مرجع خارج از انجمن مطرح شود. يك نامه معمولاً خطاب به رئيس يا منشي نوشته ميشود و منشي آن را با صداي بلند قرائت ميكند- مگر آنكه به خاطر اهميت ويژهي محتوا يا نويسندهي آن رئيس جلسه بايد آن را بخواند.
طرح پيشنهاد دريافت يك نامه يا گزارش كميته، كه فقط به معناي دادن اجازهي قرائت آن است، رايج نيست. اين نمونهاي است از امور روتين و عادي كه در آن از رسميت يك پيشنهاد صرف نظر ميشود. بايد خاطر نشان ساخت كه پيشنهاد «دريافت» يك نامه پس از آنكه قرائت شد بيمعناست و در نتيجه بايد از آن اجتناب كرد.
قرائت يك نامه به خودي خود طرح رسمي يك موضوع در برابر مجمع نيست. پس از قرائت، يا در زماني كه دستور كار تعيين كرده، يك پيشنهاد مبني بر انجام اقدام مناسب ميتواند مطرح شود. اگر هيچ عضوي احساس نكند كه لازم است كاري انجام شود، موضوع بدون طرح پيشنهاد منتفي ميشود.
بررسي موضوع بدون طرح پيشنهاد. كاري ممكن است بدون طرح پيشنهاد در همان زمان به طور خود به خودي مورد بررسي قرار بگيرد، به شرطي كه پيشنهاد پيشتر به آينده موكول شده باشد(14) يا يك قاعدهي نظام خاص(41) را مطرح سازد. در اين موارد، رئيس جلسه در زمان مناسب موضوع را اعلان ميكند.
نوبت گرفتن و دادن
پيش از آنكه عضوي در مجمع بتواند پيشنهاد دهد يا در مذاكره [17] - نام پارلماني براي هر نوع بحث در مورد امتيازهاي يك پيشنهاد- صحبت كند، ميبايست نوبت بگيرد [18] ؛ يعني، ميبايست از سوي رئيس به عنوان دارندهي حق انحصاري شنيده شدن در آن زمان، تأييد [19] شود [20] . (در مورد پيشنهادهاي پارلماني كه ميتوان بدون كسب نوبت مطرح كرد، نگا ك: به ص 43-42 بخش ترامه). رئيس بايد هر عضوي را كه در پي نوبت است هرگاه كه استحقاق آن را داشت تأييد كند.
يك عضو براي گرفتن نوبت، وقتي هيچ كس نوبت نداشته باشد، در جاي خود بلند ميشود(يا در يك سالن بزرگ به طرف ميكروفون ميرود)، رو به سوي رئيس ميكند و ميگويد: «جناب آقاي رئيس» يا «سركار خانم رئيس»، يا هر عنوان مناسب ديگر. اگر عضو در آن لحظه استحقاق داشته باشد، رئيس او را - معمولاً از طريق صدا زدن نام يا عنوان وي، يا نام شعبه يا مكاني كه نمايندگي آنجا را بر عهده دارد- تأييد ميكند. اين عضو نوبت گرفته و ميتواند ايستاده باقي بماند و در مذاكره صحبت كند يا آنگونه كه قواعد اين كتاب در مورد وضعيت پارلماني در آن زمان اجازه ميدهد، پيشنهادي مطرح كند.اگر در نشستهاي كوچك كه همهي حاضران يكديگر را ميشناسند و ميتوانند به خوبي ببينند، فقط يك نفر نوبت بخواهد، رئيس ميتواند فقط با تكان دادن سر به سمت او نوبتش را تأييد كند. از سوي ديگر، اگر سخنراني از پيش تعيين شود، يا اگر در يك زمان و در يك نشست بزرگ چند نفر در پي گرفتن نوبت باشند، رئيسان جلسه اغلب كلمات رسمي به كار ميبرند: «رئيس آقاي اسميت را تأييد ميكند». اگر اسامي اعضاء به طور كلي آشنا نباشد، فردي كه خطاب به رئيس درخواست نوبت ميكند به محض اينكه رئيس به سوي او نگاه كرد بايد نام و هر مشخصهي ديگري را كه لازم باشد بيان كند، مثلاً «ادوارد ولز، نمايندهي منطقهي كرسنت». سپس رئيس جلسه با تكرار نام يا مشخصات عضو به او نوبت ميدهد. وقتي عضو صحبتش را تمام كرد نوبت را واگذار ميكند و سر جاي خود مينشيند.
اگر دو نفر يا بيشتر تقريباً در يك زمان بلند شوند، قاعدهي كلي اين است كه، اگر تمام چيزهاي ديگر يكسان باشد، عضوي كه پس از واگذاري نوبت توسط نفر قبلي زودتر از ديگران بلند شده و رئيس را مخاطب قرار داده است استحقاق نوبت گرفتن دارد. يك عضو نميتواند با برخاستن زودتر از نشستن عضو قبلي، از پيش نوبت بگيرد. در اصل، بلند شدن يا ايستاده باقي ماندن در حالي كه عضو ديگر نوبت دارد، خارج از نظامنامه [21] است، مگر آنكه بخواهد يكي از پيشنهادهاي پارلماني را مطرح كند يا يكي از اقدامهاي پارلماني را انجام دهد كه قانوناً ميتواند در هر زمان صحبت ديگران را قطع كند(نگ ك: ص43-42 بخش خاكستري).در يك مجمع بسيار بزرگ، اگر اعضاء بايد فاصلياي را تا رسيدن به ميكروفون طي كنند، شايد لازم باشد قاعدهي پيش گفته طبق شرايط سالن تغيير كند. برخي از ترتيباتي كه در مجامع بزرگ مورد استفاده قرار ميگيرند، در صفحه 371 مورد توجه قرار گرفته است.
هنگامي كه يك پيشنهاد براي مذاكره مفتوح است، سه مورد مهم پيش ميآيد كه در آنها نوبت بايد به فردي داده شود كه ممكن است زودتر از بقيه بلند نشده و رئيس را مخاطب قرار نداده باشد(اما كسي كه پيش از ديگران چنين كرده باشد عملاً تأييد شده است). اين سه مورد عبارتند از:
1) اگر عضوي كه پيشنهاد را مطرح كرده نوبت بخواهد و تا آن زمان در مورد موضوع حرفي نزده باشد، او استحقاق دارد كه به جاي اعضاء ديگر نوبت بگيرد.
2) هيچ فردي استحقاق نوبت دوم در مذاكره پيرامون يك پيشنهاد را در همان روز ندارد مادام كه عضو ديگري كه هنوز در بارهي همان پيشنهاد صحبت نكردن به گرفتن نوبت علاقمند باشد.
3) در موردي كه رئيس بداند كساني كه دنبال گرفتن نوبت هستند در مورد موضوع نظر مخالف دارند(و عضوي كه قرار است تأييد شود از طريق روش مندرج در بند [1] و [2] فوق تعيين نميشود)، رئيس، تا آنجا كه ممكن است، بايد نوبت را يك در ميان به موافقان و مخالفان طرح بدهد.
يك عضو نميتواند، پس از آنكه رئيس جلسه به عضو ديگري نوبت داد، به خاطر اولويت در اخذ نوبت(آنگونه كه اين حق در تمام موارد فوق بيان شد) بلند شود. اگر در هر زمان رئيس جلسه مرتكب خطا شود- هنگام اعلام به موقع اولويت در اخذ نوبت يا هر مورد ديگر- با اخطار نظامنامهاي [22] (23) ميتوان توجه او را نسبت به خطا جلب كرد، و او نيز بايد بيدرنگ خطا را تصحيح كند.
قواعد پيشگفته معمولاً براي نوبت دادن در بيشتر نشستهاي كاري كفايت ميكند. در مجامع يا كنوانسيونهاي بزرگ، يا در تشكيلاتي كه برنامههاي كاري [23] (41) سنگين يا موضوعهاي پيچيده دارند، وضعيتهاي بيشتري رخ ميدهد كه تأمين بيشترين منافع مجمع مستلزم آن است كه نوبت به درخواستكنندهاي داده شود كه نخستين فرد نيست كه بلند شده و رئيس را مخاطب قرار داده است. (براي قواعد ناظر بر اين موارد، نگا ك:42).
[1] quorum
[2] presiding officer
[3] secretary
[4] the chair
[5] in the chair
[6] vice-president
[7] the chair
[8] obtained the floor
[9] the chair
[10] calling the meeting to order
[11] order of business
[12] دستور كار (order of business)، با رويهي دعوت نشست به رسميت (calling a meeting to order)، كه جزو دستور كار نيست، متفاوت و متمايز است. يك نشست با دعوت به رسميت افتتاح ميشود حتي اگر دستور كار رسمي نداشته باشد. ممكن است در جريان دستور كار و در زمانهاي مختلف و نه در آغاز كار، «دعوت به رسميت»هاي ديگري نيز مطرح شود، مثل زماني كه جلسه وارد تنفس ميشود(22،8)، يا براي مدتي به تأخير ميافتد(22، 8)، پيش از آنكه دستور جلسه به طور كامل اجرا شود. به خاطر اين دلايل، فهرست كردن «دعوت به رسميت» به عنوان نخستين قلم در دستور كار يا اجندا، كه معمولاً به اشتباه رخ ميدهد، درست نيست.
[13] program
[14] agenda
[15] motion
[16] اصليmain motio
[17] debate
[18] obtain the floor
[19] recognized
[20] به طور كلي لازم نيست اين قاعده در كميتهها و بوردهاي كوچك رعايت شود.
[21] out of order(خارج از دستور)
[22] point of order
[23] agenda
fa دستورنامه رابرت - ويرايش دهم فصل دوم: انجام كار در مجمع مشورتي ?