بخش 15: كميت مذاكره
پيشنهاد فرعي كميت مذاكره يكي از دو پيشنهادي است كه مجمع به وسيله آنها ميتواند كنترل خاصي بر مذاكره پيرامون يك موضوع در دست بررسي يا يك مجموعه موضوع در دست بررسي اعمال ميكند. (پيشنهاد ديگري كه همين كار را صورت ميدهد، كفايت مذاكره است 16. هيچ كدام از اين دو پيشنهاد در كميته مجاز نيستند. نگا ك:50).
پيشنهاد كميت مذاكره ميتواند مذاكره را به دو طريق محدود كند: (1) كاهش تعداد يا مدت مجاز نطقها، اما بدون هيچ شرطي براي خاتمه بحث، يا (2) الزام به اينكه، در يك ساعت مشخص بعد، يا پس از يك مدت مشخص مذاكره، بحث خاتمه يابد و موضوع به رأي گذاشته شود. اين پيشنهاد ميتواند محدودههاي مذاكره را از طريق مجاز دانستن نطقهاي بيشتر و طولانيتر از آنچه قواعد عادي مقرر كرهاند، بسط دهد (نگا ك: ص. 77-375). اين پيشنهاد نميتواند مذاكره را بيدرنگ خاتمه بخشد، كه مستلزم پيشنهاي متفاوت است - كفايت مذاكره.
وقتي يك مجمع پيشنهاد كميت مذاكره را به تصويب ميرساند، گفنه ميشود «دستور» انجام اين اقدام را تصويب ميكند. (كلمه دستور آنطور كه در اين معنا به كار ميرود نبايد با اصطلاحهاي فني دستور روز، دستور عام، و دستورهاي خاص كه در 3، 14، و 41 استفاده شدهاند خلط شود.) وقتي نهايتاً اجراي يك دستورِ تحديد يا توسيع محدودههاي مذاكره راجع به تمام پيشنهادهاي تحت تأثير متوقف ميشود، ميگويند آن دستور «مصرف» شده است (نگا ك: صص.88-187).
اگر پيشنهادي بخواهد محدودههاي عادي مذاكره را (براي هر مدت از زمان و در جريان بررسي يك يا چند موضوع خاص) تغيير دهد، موقعي مطرح ميشود كه هيچ موضوعي در دست بررسي نباشد، چنين پيشنهادي يك پيشنهاد فرعي كميت مذاكره نيست، بلكه يك پيشنهاد اصلي ضمني است (گرچه تصويب آن درست مانند پيشنهاد فرعي، به دو سوم آراء نياز دارد).
خصوصيات توصيفي استاندارد پيشنهاد فرعي كميت مذاكره:
1. از تمام پيشنهادهاي قابلمذاكره جلو ميافتد. از پيشنهادهاي فرعي كفايت مذاكره و روي ميز گذاري؛ از تمام پيشنهادهاي فوريتي؛ و از تمام پيشنهادهاي ضمني به كاربردني عقب ميافتد
2. ميتواند در مورد هر پيشنهاد بلافاصله در دست بررسي قابلمذاكره، در مورد يك مجموعه كامل پيشنهادهاي قابلمذاكره، يا هر بخش پشت سرهم از چنين مجموعهاي كه با پينشهاد بلافاصله در دست بررسي آغاز ميشود، به كار رود. (بنا بر اين، فقط ميتواند هنگامي مطرح شود كه يك پيشنهاد قابل مذاكرهاي بلافاصله در دست بررسي باشد. اگر يك مجموعه پيشنهادهاي قابل مذاكره در دست بررسي باشند و يك پيشنهاد ضمني غير قابل مذاكره بالافاصله در دست بررسي باشد، پيشنهاد اخير بايد پيش از آنكه هر پيشنهاد كميت مذكرهاي بتواند مطرح شود، تعيين تكليف شده باشد). پيشنهادهاي اصلاح و (براي توقف اصلاحيه) پيشنهاد كفايت مذاكره ميتوانند در مورد آن به كار رودند بدون آنكه بر پيشنهاد اصلي تأثير بگذارند. پيشنهاد كميت مذاكره را نميتوان روي ميز گذاشت، اما هنگامي كه پيشنهاد اصلي در دست بررسي بتواند روي ميز گذاشته شود، پيشنهاد كميت مذاكره را نيز با خود روي ميز ميگذارد.
3. وقتي كس ديگري صحن داشته باشد خارج از دستور است.
4. بايد حمايت شود.
5. قابل مذاكره نيست.
6. قابل اصلاح است، اما هر اصلاحيهاي مانند خود پيشنهاد، غيرقابل مذاكره است.
7. به دوسوم آراء نياز دارد- زيرا اين پيشنهاد قواعد را تعليق ميكند، و به اين دليل كه محدوديت مذاكره حقوق اساسي تمام اعضاء براي مذاكرهي كامل را از بين ميبرد و ممكن است حق اكثريت براي ارايهي مدعايش را محدود كند.
8. ميتواند، بدون مذاكره، در هر زمان قبل از آنكه دستور تحديد و توسيع محدودههاي مذاكره مصرف شده باشد، تجديد نظر شود. (نگا ك: ص. 88-187). اگر اين دستور بعضاً اجرا شده باشد، فقط بخش مصرف نشده ميتواند موضوع تجديد نظر قرار بگيرد. رأي منفي به پيشنهاد كميت مذاكره فقط زماني ميتواند مورد تجديدنظر قرار بگيرد كه مذاكره به اندازه كافي جلو برود كه آن را به يك موضوع اساساً متفاوت بدل كند، كه پس از آن صرفاً ميتواند تجديد شود. (نگا ك: ص. 329، س.8-1).
قواعد و توضيح بيشتر
تأثير بر پيشنهاد در دست بررسي و پيشنهادهاي بعدي. تأثير اين پيشنهاد بر ساير پيشنهادهاي دردست بررسي و لاحق به ماهيت شرايط خاصش بستگي مييابد، و كاملاً به جايگاهش در سلسله مراتب اولويت پيشنهادها ارتباط خواهد داشت (5)، به شرح زير:
اگر يك مجموعه پيشنهاد قابلمذاكره در دست بررسي باشد و پيشنهاد كميت مذاكره مشخص نكند كه در مورد كدام يك از آنها به كار برود، در آن صورت فقط پيشنهاد بلافاصله در دست بررسي تحت تاثير قرار ميگيرد. يك دستور محدود كننده مذاكره نه فقط در مورد پيشنهاد(هايي) كه محدوديت مربوط به آنهاست كاربرد دارد، بلكه در مورد هر پيشنهاد فرعي قابلمذاكره، پيشنهاد تجديدنظر، يا فرجامهاي قابلمذاكره كه ممكن است وقتي كه دستور به اجرا در ميآيد متعاقباً مطرح شوند، كاربرد خواهد داشت. از سوي ديگر، يك دستور بسط دهنده محدودههاي مذاكره در جريان تصويب، تأثيري بر هيچ پيشنهادي كه هنگام تصويب آن دستور در دست بررسي نبودند، ندارد.
وقتي يك پيشنهاد كميت مذاكره در دست بررسي باشد، اولويت آن مانع از ارايه پيشنهادهاي فرعي با رتبههاي پائينتر (تعويق نامشخص، اصلاح، ارجاع، تعويق مشخص) خواهد شد. اين وضعيت نبايد با وضعيت پس از تصويب پيشنهاد خلط شود. اگر تحديد و توسيعي كه دستورش داده شده است براي ختم مذاكره نباشد، هيچ تأثيري بر اينكه چه پيشنهاد فرعي ميتوان مطرح كرد نخواهد داشت. از سوي ديگر، پس از تصويب دستوري كه براي ختم مذاكره زمان تعيين ميكند- يا از طريق تعيين ساعتي كه در آن رأيگيري خواهد شد، يا تعيين كل وقتي كه صرف مذاكره ميشود، پيشنهادهاي ارجاع يا تعويق مشخص نميتوانند مطرح شوند مگر آنكه رأي تصويب كننده آن دستور تجديدنظر يا لغو شود، زيرا اين پيشنهادها با مقصود آن دستور در تعارض است. در هر حال، موضوع اصلي و تمام پيشنهادهاي وابسته ميتوانند روي ميز گذاشته شوند، حتي وقتي دستور تنظيم كنندهي زماني براي ختم مذاكره در دست اجرا باشد. اگر پيشنهادهاي ارجاع يا تعويق بخشي از يك مجموعه ميبودند كه وقتي يك دستور تنظيم كننده زمان ختم مذاكره تصويب شد، در دست بررسي بودند، پيشنهادهاي باقي مانده ممكن است هنگامي كه اين پيشنهادها براي چنان اقدامي به رأي گذاشته ميشوند، ميتوانند تعويق يا ارجاع شوند.
برخلاف مورد پيشنهاد اصلي و پيشنهادهاي فرعي پائين رتبهتر (تعويق نامشخص، اصلاح، ارجاع، تعويق)، تصويب يك پيشنهاد محدود كننده يا بسط دهنده مذاكره به يك روش مشخص سبب نميشود چنين پيشنهاد مغاير ديگري خارج از دستور باشد. يك پيشنهاد براي تنظيم محدويت(ها) و بسط(ها)ي متفاوت، يا تغيير يكي به ديگري،يا كفايت مذاكره (16)، در هر زمان كه طبق نظام اولويت پيشنهادها در دستور باشد، تا پيشنهادهاي در دست بررسي متأثر نهايتاً تعيين تكليف شوند، ميتواند مطرح شود. دليلش اين است كه دو سوم آراء مورد نياز براي تصويب هر پيشنهاد تعديل محدودههاي مداكره الزام براي تغيير چيز قبلاً تصويب شده را نيز تأمين ميكند.
شرايط مصرف تاثير خودش. يك دستور محدود كننده يا بسط دهنده مذاكره مصرف ميشود: (1) وقتي تمام پيشنهادهايي كه بر آنها اعمال شده بود اخذ رأي شوند؛ (2) وقتي موضوعهاي متأثر از اين دستور و هنوز اخذ رأي نشده يا به يك كميته ارجاع يا تعويق نامشخص شده باشند؛ يا (3) در خاتمه اجلاسي كه اين دستور در آن به تصويب رسيده باشد- هر كدام كه اول رخ بدهد. اگر هر يك از پيشنهادهايي كه دستور در موردشان به كار ميرود تعويق نامشخص يا رويگذاري شوند، و در جريان همان اجلاس دوباره به دست گرفته شوند، بخش مصرف نشدهي باقي مانده دستور مُجرا خواهد ماند. اگر دستور داده شده بود كه مذاكره در مورد يك پيشنهاد اصلي در ساعت مشخصي خاتمه يابد و رأيگيري شود- مانند مورد (الف) در شكل و نمونه زير - و آن ساعت گذشته باشد، هيچ مذاكرهي ديگري در مورد هيچ پيشنهاد در دست بررسي مجاز نيست، هيچ اصلاحيهاي قابل طرح نيست، و تمام پيشنهادهاي در دست بررسي بايد بيدرنگ به رأي گذاشته شوند مگر رأيي كه مذاكره را محدود كرده است مورد تجديد نظر قرار بگيرد و لغو شود يا ساعت تعيين شده به جلو منتقل شود. از سوي ديگر، پس از انقضاي زمان تخصيص داده شده تحت هر دستور محدود كننده مذاكره بدون تعيين زماني كه اخذ رأي بايد صورت بگيرد، اصلاحيهها و پيشنهادهايي براي تعيين تكليف پيشنهاد اصلي طبق دستور هستند، اما آنها غير قابل مذاكره خواهند بود مگر آنكه محدوديت مذاكره آنظور كه الأن توضيح داده شد، تغيير كند. هر موضوعي متأثر از يك دستور تعديل كننده محدودههاي مذاكره كه به هر نحوي به اجلاس آتي منتقل شود- يا به كميته ارجاع شده وگزارش آن برگردد، حتي در همان اجلاس كه در آن ارجاع شده باشد- تحت قواعد عادي به روي مذاكره مفتوح ميشود. يك دستور محدود كننده يا بسطدهندهي محدودههاي مذاكره، در مورد تجديدنظرهاي موضوعات متأثر از آن دستور، قبل از مصرف آن دستور، اما نه بعد از آن، كاربرد دارد.
شكل و نمونه
شكلهايي كه اين پيشنهاد در قالب آنها ميتواند مطرح ميشود، به موضوع دلخواه بستگي دارد، به شرح زير:
الف) تعيين ساعت براي خاتمه مذاكره و اخذ رأي: «پيشنهاد ميكنم ساعت 9 بعد از ظهر مذاكره خاتمه يابد و قطعنامه به رأيگذاشته شود».
ب) محدود ساختن زمان صرف شده در مذاكره: «پيشنهاد ميكنم مذاكره در مورد اصلاحيه در دست بررسي به 20 دقيقه محدود شود».
پ) كاهش يا افزايش تعداد و مدت نطقها. «پيشنهاد ميكنم مذاكره محدود شود به يك نطق پنج دقيقهاي براي هر عضو». يا «پيشنهاد ميكنم وقت آقاي لي سه دقيقه افزايش يابد». يا «درخواست توافق عمومي در مورد افزايش مدت صحبت آقاي لي دارم. . .» .(نگا ك: ص 53-51).
ت) تركيب چند موضوع فوق: «پيشنهاد ميكنم كه ____ و ____ [رهبران دو طرف] هر كدام بيست دقيقه وقت داشته باشند كه بتواند بين دو نطق تقسيم شود، و بقيهي اعضاء هر كدام فقط دو دقيقه صحبت كنند، مشروط بر آنكه تمام موضوعهاي در دست بررسي تا ساعت 4 بعد از ظهر خاتمه يابد» (نيز نگا ك: به نمونه ص.620).
شكل اعلام رأيگيري در مورد اين پيشنهاد قابل اصلاح اما غير قابل مذاكره چنين است:
رئيس: پيشنهاد و حمايت ميشود كه مذاكره قبل از ساعت 9 بعد از ظهر خاتمه يابد و در مورد قطعنامه رأيگيري شود. پيشنهاد تحديد و توسيع محدوده مذاكره قابل مذاكره نيست اما ميتواند اصلاح شود. [مكث؛ يا «آيا براي رأيگيري در مورد اين موضوع آمادهايد؟ . . .» يا، «آيا كسي اصلاحيهاي نسبت به اين پيشنهاد دارد؟. . »]. پيشنهاد محدوديت مذاكره؟
كلمات آخرين جمله، يعني: «. . پيشنهاد محدوديت مذاكره؟»، ميتواند متناسب با شكل خاصي كه پيشنهاد در قالب آن مطرح شده متفاوت باشد.
مگر در مورد تصويب پيشنهاد كميت مذاكره طبق توافق عمومي (نگ ك: ص. 53-51)، رئيس از طريق قيام و قعود اين پيشنهاد را به رأي ميگذارد و، مانند نمونهاي كه براي پيشنهاد تعويق و تبديل آن به دستور خاص در صفحهي 83-182 مطرح شد، اقدام ميكند. رئيس در اعلام نتيجه، وضعيت پارلماني را آنگونه كه بعداً شكلخواهد گرفت توصيف ميكند:
رئيس (پس از رأيگيري با قيام و قعود): دوسوم موافق وجود دارد و پيشنهاد به تصويب ميرسد. در نيتجه، قطعنامه پيش از ساعت 9 بعد از ظهر به رأي گذاشته ميشود، و مذاكره پس از آن ساعت ادامه نخواهد يافت. اكنون موضوع رأيگيري اين است كه [پيشنهاد بلافاصله در دست بررسي را قرائت ميكند].
fa دستورنامه رابرت - ويرايش دهم فصل ششم: پيشنهادهاي فرعي ?