گامراههای ارتقای پروفشنگرایی در شبهپروفشنهای ایرانی
«گامراههای ارتقای پروفشنگرایی در شبهپروفشنهای ایرانی» در واقع یکی از اسناد انجمن اصلی است که بر اساس قواعد دستورنامه در ایران در دست تأسیس است و یکی از هدفهای این انجمن هم همین است: ارتقای پروفشنگرایی در شبه پروفشنهای ایرانی. اما اینکه «پروفشن» چیست؟ با «شبهپروفشن» چه فرقی دارد و چگونه قرار است این شبهپروفشها را به پروفشن ارتقا داد، پرسشهایی هستند که نخستین بار در بیانیه مؤسسه اخلاق پزشکی ایرانیان به تفصیل مورد بررسی قرار گرفت.
گفتنی است که این بیانه، با عنوان بازآفرینی پروفشنها از شبهپروفشنهای دولتی، در مراسم سالگرد تأسیس این مؤسسه، که روز اول خرداد ماه ۱۳۸۶ در خانه هنرمندان تهران برگزار شد، معرفی گردید..در چارچوب برنامهای که در همان بیانیه معرفی شده بود، تلاشهایی برای تشکیل «شورای ایرانی ترویج اخلاق پروفشنال» صورت گرفت، که به دلایل متعدد و از جمله به دلیل فقدان قواعد رویهای عادلانه و مورد توافق، به نتیجه نرسید. بعد از آشنایی با دستورنامه رابرت است که طرح بازآفرینی پروفشنها به مثابه یک طرح ملی در دستورکار جنبش کادرها قرار میگیرد.
نوشتهای که در ادامه تقدیم میشود، و به طرح بازآفرینی پروفشنها ارتباط دارد، نخستین بار روز سهشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۱ در رسانه اختصاصی «گروه تدارک انجمن اصلی» منتشر شد. اما از انجا که آگاهی از این برنامه برای تمام فعالان اجتماعی که میکوشند بر اساس قواعد دستورنامه، جامعه/انجمنهای طراز نوین تأسیس کنند، میتواند مفید باشد، خواندن آن توصیه میشود:
مقدمه؛
برای آن دسته از اعضای گروه واتساپی «تدارک انجمن اصلی» که طی ماههای اخیر به این گروه دعوت شدهاند، و از قرائت فراخوان سی و پنجمین نشست ماهانۀ «گروه حامیان تأسیس انجمن اصلی» - که در همین صفحه منتشر شده است- با خبر شدهاند که قرار است در نشست امروز این گروه (ساعت ۵ بعد از ظهر سهشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۱) پیشنویس قطعنامه «گامراههای ارتقای پروفشنگرایی در شبه پروفشنهای ایرانی» بررسی و تصویب شود، طبیعی است این پرسشها مطرح شود که: به عنوان نمونه، «پروفشن» چیست؟ و چرا «پروفشنهای ایرانی» شبهپروفشن هستند؟ و ارتقای این شبهپروفشنها به پروفشن یعنی چی؟ و چطور این کار ممکن است؟ و نقش گامراهها ارتقای پروفشنگرایی در این زمینه چیست و چه معنایی دارد؟ و از همه مهمتر، اشخاصی که به فرایند تأسیس انجمن اصلی دعوت شدهاند، چه نقشی میتوانند در این زمینه ایفا کنند؟
بدیهی است یادداشتهای مختصری که در ادامه تقدیم خواهد شد، نمیتواند به این پرسشهای مهم پاسخ شایسته و کافی بدهد و انتظار میرود علاقمندان با شرکت در فرایند تأسیس انجمنهای اختصاصی متعددی که همه در راستای همین هدف نهایی در دست تأسیس هستند مشارکت فعال داشته باشند تا به مرور با این مفاهم آشناتر شوند. با این همه، ضروری است تا در حد ممکن توضیحات مختصری در این زمینه تقدیم این عزیزان شود.
به همین خاطر، در ادامه، و بعد از بازنشر قطعنامه «تعریف پروفشن» و پیشنویس قطعنامه «گامراه های ارتقای پروفشنگرایی در شبه پروفشنهای ایران»، چند بندی در توضیح این پرسشها تقدیم خواهد شد.
با احترام
مشاور پارلمانی
سهشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۱
قعطنامه «تعریف پروفشن»
ویرایش پنجم: ۲۳ مهر ۱۳۹۹
در ترجمه متون پروفشنال به فارسی، برای اصطلاحهای «پروفشن» و «پروفشنال» از معادلهای «حرفه» و «حرفهای» استفاده شده است. از آنجا که یکی از هدفهای اصلی انجمن اصلی، ارتقای پروفشنالیسم در پروفشنهای ایرانی است، و معادلهای حرفه و حرفهای، معانی دقیق و متعالی مندرج در مفهوم «پروفشن» را به مخاطب فارسی زبان منتقل نمیکند، قطعنامه زیر در تعریف پروفشن به تصویب میرسد:
▪️پروفشنها گروههایی از مردم هستند که خصوصیات زیر را دارند:
یک. خدماتی که به مردم ارایه میدهند تخصصی و پیچیده است و کسب مهارت و تخصص مورد نیاز برای ارایه آن، مستلزم صرف وقت و زحمات طولانی و داشتن برخی خصوصیات فردی است.
دو. خدماتی که ارایه میدهند خیر عمومی است و تمام مردم به آنها نیازمند هستند.
سه. قضاوت در مورد رفتار پروفشنال اعضای این گروهها خارج از توان عامه مردم است و فقط اعضای خود این گروهها قادرند در مورد رفتار پروفشنال اعضای خود قضاوت کنند.
چهار. صلاحیت اعضای این گروهها در یک سازمان تخصصی و سلسله مراتبی و مبتنی بر مهارت و معرفت تعیین میشود.
پنج. اعضای این گروهها به صورت علنی اذعان میکنند که نسبت به مردم و جامعه وظایف و مسؤلیتهای خاص دارند.
شش. این گروهها حق پذیرش و تربیت اعضای خود، و نیز تنبیه و اخراج آنان به خاطر ناتوانی در حفظ صلاحیت یا عدم انجام وظایف و مسؤلیتهای خودشان را دارند.
هفت. با اینکه بین پروفشنها و کسبوکارها مرز کاملا روشنی وجود ندارد و اعضای این گروهها نیز از طریق ارایه خدمات خود امرار معاش میکنند، اما اعضای این گروهها در برابر کسانی که به آنان خدمت میکنند یک وظیفه اعتمادی (Fiduciary) دارند که بر اساس آن باید تضمین کنند که تصمیمها و اقدامهای آنان، حتی به هزینه خودشان، در خدمت خوشبختی مشتریان آنان خواهد بود.
هشت. این گروهها محموعهی قواعد رفتاری اعضای خودشان را، با هدف تضمین انجام همان وظیفه اعتمادی، تدوین و تصویب کرده و به صورت علنی در اختیار مردم و جامعه قرار میدهند.
نه. پروفشن تضمین میکند هرگاه عضوی طبق کد اتیکز خود رفتار نکند مورد بازخواست قرار گرفته و تنبیه خواهد شد به نحوی که هیچ عضوی در هیچ پروفشنی کد اتیکز را نقض نکند.
ده. تدوین کد اتیکز از سوی خود پروفشن، و به خصوص رعایت آنها و برخورد درست با اعضایی که آن را نقض میکنند، مستلزم ساختن جامعهای است مبتنی بر قواعد عادلانه، منطقی، بدون تعارض و قابل اصلاح. فقط قانون عام پارلمان است که به عنوان یک نظام حقوقی این قواعد را در اختیار انجمنهای پروفشنال قرار میدهد. از همین رو، پروفشنها گروهایی از متخصصان هستند که طبق قانون عام پارلمان سازمان یافته باشند.
پیشنویس قطعنامه گامراههای ارتقای پروفشنگرایی
ویرایش سوم: اول دی ۹۹
مقدمه:
از آنجا که قرار است «انجمن اصلی» بر اساس تجربههای کسب شده در جریان حدود یک دهه تلاش برای ترویج و بهکارگیری قواعد «دستورنامه رابرت» در ایران تأسیس شود؛
از آنجا که «دستورنامه رابرت»، «قانون عام پارلمانی» را تشریح و، از نظر حقوقی، تبیین کرده که تبلور تمدن غرب است؛
از آنجا که این قواعد ناظر بر رفتار متقابل اعضای یک جامعه است که میخواهند با حقوق برابر، توسط خودشان، برای خودشان و بر خودشان حاکمیت کنند؛
از آنجا که رفتار کردن بر اساس این قواعد در ایران، مستلزم برخی تحولات مهم در رویکرد نسبت به اخلاق، حقوق، قانون، سیاست، مدیریت و سایر جنبههای زندگی اجتماعی است؛
از آنجا که ارزیابی این تحولات مستلزم پژوهشهای عمیق، و درونیسازی آنها مستلزم تمرینهای مستمر در جریان فعالیتهای متقابل اعضای «انجمن اصلی» است؛
از آنجا که این تحولات، مجموعهای از سلسله اقداماتی را در بر میگیرد که به صورت منطقی با یکدیگر در ارتباط هستند؛
از آنجا که هر یک از این سلسله اقدامات، ضمن داشتن ارتباطهای درونی با یکدیگر، به قلمروهای متفاوتی از علوم انسانی ارتباط دارند؛ بنابراین، پیشنهاد میشود:
گامراههای زیر از سوی گروه حامیان تأسیس انجمن اصلی، به مجمع مؤسس «انجمن اصلی» تقدیم شود تا پس از بررسی و تصویب، نسبت به تکمیل و اجرای آنها، به عنوان بخشی از برنامه استراتژیک انجمن اقدام کند:
۱. گام راه اصلی: دستورنامه رابرت؛ از آشوب تا نظام
۱. ۱. این گامراه طی چهار مرحله مقدماتی، ابتدایی، متوسطه، و عالی طی خواهد شد و سالک این مسیر در پروفشن «جامعهسازی»، پروفشنال (مجتهد) خواهد شد.
۱. ۲. درجه اجتهاد را «هیأت پروفشنال» این پروفشن، که در آینده باید تشکیل شود، و طبق ضوابطی که در آینده به تصویب خواهد رسید، به متقاضی تقدیم خواهد کرد.
۱. ۳. کسب درجه اجتهاد (پروفشنال) مستلزم آن است که متقاضی به صورت همزمان مراحل چهارگانه گامراههای دیگر را نیز، که در ادامه فهرست شده است، طی کرده باشد.
۲. گامراه دوم: پروفشن؛ از شبهپروفشن تا پروفشن
۲. ۱. هدف اصلی این گامراه، آشنا شدن با مفهوم، تاریخچه و خصوصیات پروفشنها،و مطالعه تطبیقی آنها با شبهپروفشنها در ایران است.
۲. ۲. شبهپروفشنها در ایران، عمدتا با مداخله دولت و از طریق دانشجویان اعزامی به کشورهای پیشرفته غربی ساخته شده است. به همین دلیل، وابسته به دستگاه دولت و فاقد استقلال پروفشنال هستند.
۲. ۳. عمدهترین علتِ اصلیترین مشکلِ این شبهپروفشنها این است که اعضای آنها، به دلیل عدم آشنایی با قانون عام پارلمان در سازماندهی به پروفشن خود به مثابه یک انجمن پروفشنال، موفق عمل نکردهاند.
۲. ۴. یکی از هدفهای «انجمن اصلی» کمک به شبهپروفشنهای ایرانی است که خود را به مثابه یک جامعه پروفشنال بازآفرینی کنند.
۳. گامراه سوم: اخلاق؛ از اخلاق استبدادی تا اخلاق دموکراتیک
۳. ۱. فلسفه و دانش اخلاق، به معنای حقیقی کلمه، فقط در جوامعی ممکن است که در آن آزادیهای فردی محقق شده باشد. این امکان، به دلایل تاریخی برای نخستین بار در دولتشهرهای یونان باستان به وجود آمد و در همانجا بود که فلسفه و دانش اخلاق سر برآورد.
۳. ۲. در جوامع بسته، کوچک و پراکندهای مثل دهات فلات ایران، و جوامع چوپانی مستقر در دامنههای البرز و زاگرس، امکان بروز فرد آزاد از مناسبات جوامع طبیعی ممتنع باقی ماند و فقط در دهههای اخیر و در پی سربرآوردن شهرهای میلیونی است که فرد آزاد امکان بروز یافته است.
۳. ۳. بحران اخلاقی که سراپای جامعه را فراگرفته محصول تاریخی عبور سریع ایران از جوامع دهاتی/چوپانی به جوامع شهری است.
۳. ۴. انواع جوامع آگاهانهای که در ایران معاصر بر اساس قراردادهای مشارکت مدنی و اساسنامه تأسیس شده و میشوند، به نظام اخلاقی نوینی نیاز دارند که با نظام اخلاق استبدادی تفاوتهای بنیادین دارد.
۳. ۵. گامراه اخلاق، تلاش دستهجمعی اعضای انجمن اصلی برای خلق نظام اخلاق دموکراتیک را ترسیم و ترویج میکند.
۴. گامراه چهارم: حقوق؛ از حق الناس چوپانی تا حقالناس شهری
۴. ۱. مقولات «اخلاق»، «حق» و «قانون» با یکدیگر ارتباط درونی دارند. از همین رو، مباحث تاریخی مطرح شده در بند فوق و در مورد گامراه اخلاق، در مورد «حق» و «قانون» نیز صدق میکند.
۴. ۲. مفهوم مالکیت مشاع و حق گروهی یا حقالناس مفهومی بسیار قدیمی است. در آن جوامع، رهبر قبیله بود که از سوی کل اعضا تصمیم میگرفت. اما در جوامع مدرن است که در آنها، مالکیت مشاع به معنای نفیحقوق فردی افراد عضو گروه نیست.
۴. ۳. قانون عام پارلمان به مثابه یک منظومه حقوقی، حقوق اکثریت، اقلیت، افراد و غايبان در یک گروه را با دقت فوقالعاده، وبراساس آرا با وزن برابر و به صورت متوازن تعیین و تبیین کرده است.
۴. ۴. طی کردن گامراه اصلی و آشنایی هرچه بیشتر و عمیقتر با قانون عام پارلمانی، میتواند و باید به درک نوینی از مفهوم حق، منشأ حق و نظریات مربوط به حق منجر شود.
۵. گامراه پنجم: قانون. از حکم مطاع حاکم تا اتحاد قواعد اولیه و ثانویه
۵. ۱. پرونده بحثهای تئوریک در مورد مفهوم قانون هرگز بسته نخواهد شد. اما تجربه نشان داده است، آشنایی محققانی در کشورهای جهان سوم با قانون عام پارلمان، امکان درک عمیقتر آنان از تئوریهای قانون را به میزان قابل توجهی ارتقا میبخشد.
۵. ۲. آشنایی با قانون عام پارلمان سبب خواهد شد تا سالکان این مسیر تفاوت بنیادین بین قانون عام پارلمان را با سایر قوانینی که تحت آن در نهادهای قانونگذاری به تصویب میرسند به خوبی درک کنند و نظریاتی که نظام قانونی را اتحاد بین قواعد اولیه و قواعد ثانویه میدانند به خوبی بفهمند.
۵. ۳. همین شناخت عمیق سبب خواهد شد تا مشکلات موجود در تمام قوانین مهم کشور به خوبی درک شود و پس از آن است که میشود نسبت به اصلاح مجموعه قوانین ناقص و پرتناقض کشور اقدام کرد.
۶. گامراه ششم: سیاست؛ از حکم حاکم تا حکم مردم
۶. ۱. طی کردن گامراه اصلی میتواند این امکان را در اختیار سالک این مسیر بگذارد تا به مرور دشواریهای فرایند خلق دستهجمعی قوانین ناظر بر یک جمع و اصلاح مستمر آنها را درک کند و دریابد که ساختن یک جامعه مبتنی بر قانون مورد توافق اعضای همان جامعه تا چه حد دشوار خواهد بود.
۶. ۲. بعد از طی کردن این مراحل است که میتوان دریافت که معنای «جمهوری» به عنوان «انجمن سیاسی شهروندان» یعنی چه؟
۶. ۳. به همین خاطر، یکی از هدفهای انجمن اصلی، کمک به اهالی هر شهر یا روستاست تا بتوانند به انجمن شهر یا انجمن روستای خود، به معنای واقعی کلمه سازمان بدهند.
۶. ۴. فقط در این صورت است که ما موفق به ساختن جمهوری خواهیم شد.
۷. گامراه هفتم: مدیریت؛ از وابستگی به فرد تا وابستگی به قواعد
۷. ۱. مدیریت در ایران طی دهههای اخیر پیشرفتهای چشمگیری داشته است. اما هنوز هر جا که قرار باشد یک گروه متشکل از اعضایی با حقوق برابر تصمیمبگیرند، با مشکلات متنوعی مواجه میشوند و در نتیجه، و به ناگزیر یک نفر حرف آخر را باید بزند: یعنی؛ تجدید تولید مستمر استبداد در تمام سطوح. این مشکل در بخش دولتی به بوروکراسی و در بخش خصوصی به ناپایداری سازمانها میانجامد. آشنایی مدیران با دستورنامه رابرت میتواند به حل این مشکل کمک کند.
۷. ۲. علاوه بر این، و پس از استقرار نظام حقوقی مناسب در کشور و حل مشکلات حقوقی برون بنگاهی است که امکان تاریخی تأسیس سازمانهای پایدار فراهم خواهد شد و تجربههای مدیریتی، که همراه با سازمانهای کلنگی بر باد میروند، امکان تداوم خواهند یافت.
۸. گامراه هشتم: اقتصاد؛ از ثروت تا سرمایه
۸. ۱. اگر یکی از مهمترین شاخصههای نظام تولید اینداستریال (صنعتی) امکان تبدیل ثروت به سرمایه باشد، چیزی شبیه تبدیل ماده به انرژي، در آن صورت، باید توجه داشت که طی قرون و بنا به ضرورتهای تاریخی، تحولاتی در ساختارهای اجتماعی در برخی جوامع غربی بروز کرد که امکان تحول ثروت به سرمایه فراهم شد.
۸. ۲. گفته میشود (ویل دورانت) که تمام آنچه تمدن غرب دارد از تمدن یونان باستان گرفته شده است، به جز ماشین که تمدن غرب بر آن افزود.
۸. ۳. ساختن سازمانهای انسانی که مثل ماشین و طی قواعد مکتوب عمل میکنند، تبلور پیچیدهتر دستاورد تمدن غرب است. که بدون قواعدی که در دستورنامه رابرت تشریح شده است، ساختن آن غیرممکن باقی خواهد ماند.
۸. ۴. آشنایی با دستورنامه رابرت میتواند و باید سبب شود که درک ما از نظام سرمایهداری هم به صورت بنیادین تغییر کند. هدف این گامراه نیز همین خواهد بود.
۹. گامراه نهم: منطق و فلسفه؛ از کپیپیست تا خلق اندیشه
۹. ۱. از نخستین مواجهها با تمدن غرب، امکان درونیسازی مهارت ساخت جامعه در کشور محدود و سطحی باقی مانده است. امید میرود، انجمن اصلی بتواند زمینه تأسیس نخستین پروفشن ایرانی برای ساخت جامعه بر اساس قواعد آگاهانه و عادلانه همراه با تفکر خلاق را فراهم آورد. این امر مستلزم اشنایی با تفکر منطقی و تفلسف خواهد بود. طی کردن مرحله عالی در گامراههای مذکور بدون کسب مهارت در تفلسف غیرممکن به نظر میرسد.
۱۰. گامراه دهم: استراتژی؛ از برنامهریزی بلند مدت تا انقلاب در ساختارها
۱۰. ۱. یک نظریه مدیریتی، انقلاب در ساختارهای موجود را استراتژی تعریف میکند و بقیهی مطالب مربوط به این حوزه را جزو تاکتیک به حساب میآرود (نظریه گری همل).
۱۰. ۲. این نظریه را درست بدانیم یا نه، انجمن اصلی هدفی کمتر از ایجاد تحول بنیادین در ساختارهای فرهنگی نمیتواند داشته باشد.
۱۰. ۳. در این صورت، گامراه دهم باید به سالکان کمک کند تا بتوانند در ساختار ذهنی خودشان نیز به صورت انقلابی تحول ایجاد کنند.
۱۱. گامراه یازدهم: زبان
۱۱. ۱. بدون آشنایی کامل با زبان انگلیسی ذهن ما در محدودهی کوچک دنیای زبان فارسی باقی خواهد ماند. به همین دلیل، تسلط به زبان انگلیسی یکی از ملزومات رسیدن به مقصود خواهد بود.
۱۱. ۲. آشنایی عمیق با منطق و فلسفه که ریشههای اصلی آن به تمدن یونان دوران کلاسیک میرسد، بدون آشنایی با زبان یونان باستان دشوار خواهد بود. انجمن اصلی باید بکوشد امکان آموزش زبان یونانی را نیز برای علاقمندان فراهم سازد.
۱۲. گامراه دوازدهم: تاریخ
۱۲. ۱. در جریان طی مراحل چهارگانه مقدماتی، ابتدایی، متوسطه و عالی، جنبههای تاریخی تمام گامراههایی که در بندهای فوق به آنها اشاره شد، به صورت تطبیقی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. هدف این بررسیها کشف و فهم تفاوتهای اساسی جوامع مختلف با یکدیگر برای فهم بهتر روندهای تاریخی به منظور ساختن جوامع انسانیتر خواهد بود.
با احترام: کمیته تدوین
پیشنویس گامراههای ارتقای پروفشنگرایی در پروفشنهای ایران
◼️پاسخهای مختصر به پرسشهای مطرح شده
در مقدمه این سلسله یادداشتها شش پرسش به شرح زیر مطرح شد:
۱. «پروفشن» چیست؟
۲. چرا «پروفشنهای ایرانی» شبهپروفشن هستند؟
۳. ارتقای این شبهپروفشنها به پروفشن یعنی چی؟
۴. چطور این کار ممکن است؟
۵. نقش گامراهها ارتقای پروفشنگرایی در این زمینه چیست و چه معنایی دارد؟
۶. اشخاصی که به فرایند تأسیس انجمن اصلی دعوت شدهاند، چه نقشی میتوانند در این زمینه ایفا کنند؟
مخاطبان پاسخهای بسیار مختصری که در ادامه تقدیم خواهد شد، کسانی هستند که متن قطعنامه «تعریف پروفشن» و پیشنویس قطعنامه «گامراههای ارتقای پروفشنگرایی» را که قبل از این نوشته در همین صفحه منتشر شد، مطالعه کردهاند. و اما پاسخهای مختصر:
◼️۱. پروفشن چیست؟
تلاش بر این بوده است که قطنامه «تعریف پروفشن» که ویرایش پنجم آن تقدیم شد (و متن آن در گروه حامیان تأسیس انجمن اصلی هم به عنوان یکی از اسناد این گروه به تصویب رسیده است) تعریف «پروفشن» را به صورت نستاً جامع و کامل ارایه دهد. با این همه توضیحات زیر کمک میکند که برای این تعریف انتزاعی تصورات مصداقی نیز در ذهن خوانندگان گرامی ایجاد شود.
در عصر باستان (البته در یونان باستان) چهار پروفشن فعالیت داشتهاند که عبارت بودند از: ۱. طبابت، ۲. قضاوت (قانون)، ۳. تعلیم و تربیت، و ۴. روحانیت (در معنای یونانی آن). اما در دوران مدرن، و با گسترش تعسیم کار اجتماعی، از درون هر یک از این پروفشنهای باستانی، گروههای اجتماعی جدیدی سر برآورند که همان خصوصیات را دارند و در نتیجه اینها هم پروفشن محسوب میشوند. به عنوان نمونه، امروز وقتی از طب صحبت میشود، دهها رشته تخصصی مختلف به ذهن میآید که تمام آنها، از جمله داروسازی، دندانپزشکی، و جراحی، همه پروفشن هستند، هر کدام برای خودشان سازمانهای مستقل و خودگردان دارند و دولت سیاسی در امور پروفشنال آنان حق هیچ مداخلهای ندارد. اما خود آنان هر عضوی را که کد اتیکز پروفشن را نقض کند، محاکمه و تنبیه میکنند.
در دوران معاصر، دامنه پروفشنها باز هم گستردهتر شده و گروههای اجتماعی مثل کارکنان دولت، مسؤلان انتخابی، کارکنان سازمانهای بیمهای، پلیس، ارتش، و حتی کارکنان سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی مثل سیا و موساد هم خودشان را پروفشن میدانند و کد اتیکز دارند.
◼️۲. چرا پروفشنهای ایرانی «شبهپروفشن» هستند؟
از درون این پرسش، این حکم قبلی مفروض گرفته میشود که «پروفشنهای» ایرانی «شبهپروفشن» هستند. از کجا میتوان به درستی این حکم باور داشت؟
به نظر میرسد یکی از روشها تحقیق در این زمینه، روش مقایسهای و تطبیقی باشد. یعنی مقایسه عملکردها و رفتارهای قابل مشاهده پروفشنهای ایرانی در مقایسه با پروقشنهای ملل دیگر.
به عنوان نمونه میتوانیم روند برگزاری دادگاهها در ایران را با دادگاههای مشابهی که در بعضی کشورهای توسعهیافتهتر - که پروفشنهای آنها پروفشنال رفتار میکنند - برگزار میشود مقایسه کنیم. نیازی به مقایسه بیشتر هست؟
هدف اصلی هر پروفشنی خدمت به مردم و کسب و حفظ اعتماد آنان است. کانون مرکزی کد اتیکز هر پروفشنی تضمین همین اصل اساسی است. اما در بعضی از کشورها . . . تکرار مکررات و ناله و زاری چه فایدهای دارد؟ سؤال مهم چرایی این همه تفاوت است.
همین جا باید تأکید کرد که یکی از هدفهای گامراههای دوازدگانهای که به همین منظور، یعنی به منظور بازآفرینی پروفشن از شبهپروفشنهای ایرانی طراحی شده، درک عمیق همین پرسش است.
توجه داریم که علوم انسانی غربی، به مثابه یک رویکرد، برآمده از جامعه غربی و فرهنگ و تمدن غربی است و انسان را، بیشتر از منظر رویکرد خودش توضیح میدهد و تبیین میکند. ایرانیان باید ایرانشناسی خودشان را خلق کنند. و در فرایند همین خلق مستمر و انکشاف مداوم است که درک ما از این سؤال هم عمق بیشتری خواهد یافت. و گامراهها در همین مسیر جلو میروند.
ایرانشناسی ایرانیان، قطعاًو یقیناً باید همانند هر شناخت علمی دیگری «علمی» باشد. اما «علمی» بودن یک رویکرد چه خصوصیاتی دارد و چطور میتوان دریافت که شناخت ما از جامعهی خودمان علمی هست یا نه؟ این مسائل در گامراه فلسفه و منطق تحقیق خواهد شد. اما نمیتوان با وعدههای سرخرمن از پاسخ مختصر به این سؤال مهم شانه خالی کرد و طفره رفت.
در پاسخ مختصر به چرایی این تفاوت باید به این اصل اشاره کرد که جوامع انسانی در تعامل با اقلیم محل استقرار خود صورتهای متفاوتی مییابند. بنا بر این توضیح صورت خاص جامعه ایرانی، مثلا، در دوران حکومت قوم هخامنشیان، با جامعهی کشور/شهرهای یونان باستان، میتواند در قلمرو علم تاریخ (گام راه دوازدهم) بررسی شود.
در مجموع، این تفاوتهای اقلیمی در فلات ایران زمینه را برای سربرآوردن حکومتهای مرکزی مقتدر که گاهی تبدیل به امپراتوری میشدند، فراهم میکرد در حالیکه شهرها و روستاهای پراکنده، باز هم به دلایل اقلیمی و از جمله محدودیت آب و زمینهای قابل کشت، امکان توسعه نداشتند. این وضیعت، با وضعیت اقلیمی جوامع مستقر در سرزمینهای شمال شرقی دریای مدیترانه بسیار متفاوت بود و در نتیجه در آن قسمت از جهان کشورشهرهایی سر برآوردند که از حدود هزار سال قبل از میلاد حکومتهای استبدادی را کنار زدند و حکومتهای مبتنی بر قانون اساسی تأسیس کردند، مهارتی که حتی در آغاز هزار سوم بعد از میلاد هم کاری است بسیار دشوار و بسیاری از ملتها هنوز قادر به ساختن جوامع مبتنی بر قانون اساسی (به معنای حقیقی این کلمه) نشدهاند.
در دوران معاصر، که دولت مرکزی در ایران طبق سنتهای کهنسال همچنان یک دولت متمرکز و مقتدر میبایست باشد، برای مدرن سازی جامعه مجبور شد دست به اقدامات متعدیی بزند که تمام خوانندگان این نوشتهها با آنها آشنا هستند و نیازی به تکرار نیست. یکی از آن سلسله اقدامات نیز ایجاد پروفشنهای جدید بود، دادگاههای جدید، قضات و وکلای جدید، طبابت جدید، تعلیم و تربیت جدید و الی آخر. . . اما تمام این پروفشنها یک خصوصیت مهم داشتند: به ناگزیر واردتی بودند و البته آن هم به دست یک دولت مقتدر و بنا به ذاتش، مستبد. در حالیکه ذات یک پروفشن مستقل از حکومت بودن است که در ایران ممکن نبود و هنوز هم ممکن نیست.
این فشردهی مهمترین علت «شبهپروفشن» بودن پروفشنهای ایرانی است: فعالیت آنها و در نتیجه صورت آنها قرار است شبیه فعایت و صورت یک پروفشن باشد، اما نیست. چرا؟ چون «جان» ندارد. . .
◼️۳. ارتقای این «شبهپروفشنها» به «پروفشن» یعنی چی؟
اگر به درک و تعریف درستی از مفهوم «پروفشن» برسیم و اگر بتوانیم ساختار و عملکرد یک «پروفشن» را به خوبی مجسم کنیم، در آن صورت خواهیم توانست وضعیت مطلوب ناموجود را با وضعیت موجود نامطلوب مقایسه کنیم.
چه چیز این امکان را در اختیار ما گذاشت یا میگذارد تا شناخت و درک بهتری از عملکرد «پروفشنها» بیابیم؟
پاسخ این پرسش مهم نیز باید در «گامراه تاریخ» بررسی شود و خواهد شد. اما خلاصهاش این است: ادامه و گسترش و تعمیق جهانی شدن. . . توضیح مصداقی این فرایندها بماند برای تاریخچه کد اتیکز در ایران که امید میرود در آیندهای نه چندان دور مستند سازی شود. . .
در جریان انتشار مجلات تخصصی، به ویژه بعد از جنبش تاریخ ساز دوم خرداد، این امکان اجتماعی بر حسب شانس در اختیار راقم این سطور (و صاحب این کیبورد!) قرار گرفت تا صدها انجمن پروفشنال در پروفشنهای مختلف را از نزدیک مطالعه کند و از دورن این مشاهدات و تطبیق آنها با عملکرد پروفشنهای ایرانی تفاوتها را دریابد و مفهوم «شبهپروفشن» به این ترتیب ابداع شد.
با این همه، بیش از دو دهه تلاش لازم بود تا کلید حل این معما کشف شود.
درک اینکه موفقیت هر «پروفشن» در گرو وجود یک «جامعه» پروفشنال است، چندان دشوار نیست. به این دلیل که عملکرد آن «جامعه» پروفشنال را با چشم سر هم میتوان مشاهده کرد. به همین دلیل، از همان نخستین روزهای تشکیل پروفشن جدید وکالت در ایران «کانون» وکلا به مثابه یک «جامعه» پروفشنات تأسیس شد. یا از همان نخستین روزهای شکل گیری پروفشن جدید پزشکی در ایران، با نمونه برداری از مشابه (احیانا) فرانسوی آن، سازمان نظام پزشکی هم ایجاد شد. پس چرا مشکل ادامه یافت؟
لازم به یاد آوری است که قبل از کشف اصطلاح «مرجع پارلمانی» از لابهلای اساسنامههای انواع سازمانهای پروفشنال در کشورهای توسعه یافته، تلاشهای گستردهای برای ایجاد تشکلهای پروفشنال در ایران صورت گرفت. اما حتی وقی تعداد اعضای هسته اولیه این تشکلها از دو سه نفر تجاوز میکرد، مشکلات آغاز میشود و هیچ مبنایی و هیچ قاعدهای برای بازی در دست نبود تا اینکه سرانجام آن کشف تاریخی صورت گرفت: دستورنامه. بله، تاریخچه کد اتیکز و تاریخچه پروفشن در ایران معاصر را میتوان و باید به دو مقطع قبل و بعد از کشف دستورنامه تقسیم کرد.
با این مقدمات و در پاسخ به پرسشی که در آغاز این بند از این سلسله یادداشتها مطرح شده است باید گفت: بازآفرینی شبهپروفشنها از پروفشنهای موجود در گرو آن است که سازمانهای پروفشنال موجود بر اساس درک نوین ایرانیان از علم و فلسفه حقوق پارلمانی، به صورت بنیادین بازآفرینی شود. همین.
◼️۴. چطور این کار ممکن است؟
پاسخ این پرسش بسیار ساده است: همان طور که طی ۱۵ ساله گذشته ممکن بوده است و هر روز تعداد هرچه بیشتری از ایرانیان شرافتمند، توانمند، و خردمند به این آرمان انسانی و متعالی دل میبندند و در مییابند با کوشش و تلاش مستمر و پیگیر و با آموختن از شکستهاست که آیندهی بهتری برای انسانهای فردا خواهیم ساخت. . .
◼️۵. نقش گامراهها ارتقای پروفشنگرایی در این زمینه چیست و چه معنایی دارد؟
همانطور که توحه کردهاید، هر گامراه یک «موضوع» دارد. قرار است تجربههای کسب شده در جریان برگزاری «کارگاههای آموزش دستورنامه رابرت» (یعنی جامعههایی که در دست تأسیس هستند) حول این موضوعات دستهبندی و بررسی شوند. سپس از درون این تجربهها، که حاصل تکرار رویدادهای مربوط به تأسیس و اداره جامعههای پروفشنال است، علم (ایرانی) ساخت جامعههای پروفشنال در فرهنگ ایران مدون شود و این علم و عمل (یعنی پروفشن پارلمانی) از طریق آموزش حین عمل به رهبرانی که دنبال ساخت جامعههای پروفشنال هستند (کادرها) منتقل شود.
قرار است هر گامراه یک سردبیر داشته باشد (و تا امروز چند نفر برای بعضی از گامراهها در نظر گرفته شده است). شورای سردبیران این گامراهها به مثابه یک «جامعه»، اسناد و اقلام آموزشی را تصویب خواهند کرد و برای تصویب نهایی به کنوانسیون انجمنهای اصلی اختصاصی که در حال شکلگیری است تقدیم خواهد کرد. این اسناد هر سال و زیر نظر همین شورا، بازنگری خواهد شد و اصلاحات احتمالی به کنوانسیون تقدیم میشود.
به این ترتیب، تجربههای ایرانیان برای ارتقای مستمر جامعههای پروفشنالی که خلق خواهند کرد به صورت مستمر روزآمد و اصلاح خواهد شد. و به این ترتیب، تا ثریا میرود دیوار صاف(گوش شیطان کر!).
◼️۶. اشخاصی که به فرایند تأسیس انجمن اصلی دعوت شدهاند، چه نقشی میتوانند در این زمینه ایفا کنند؟
اشخاصی که برای مشارکت در فرایند تأسیس انجمن اصلی (یا انجمنهای اصلی اختصاصی) دعوت شدهاند و خواهند شد، معمولاً کسانی هستند که به فعالیتهای اجتماعی علاقمنداند، کم و بیش با دستورنامه رابرت آشنا شدهاند و اذعان دارند که رعایت این قواعد، اخلاقی است و تمام اعضای یک جامعه برای رعایت کامل و دقیق حقوق تمام اعضای آن جامعه باید این قواعد را مراعات کنند. با این همه، حتی دو نفر از تمام اشخاصی که دعوت شدهاند، مثل هم فکر یا حس نمیکنند و در مورد هر مسألهای نظری متفاوت دارند، تمایلاتشان، ارزشهایشان، عقایدشان و از همه مهمتر، شخصیت و منش آنان یکی نیست. اینکه در عمل این عده بتوانند با هم یک بازی بزرگ را پیش ببرند، معمایی است که آینده به آن پاسخ خواهد داد.
اما تجربهها نشان میدهد، افرادی که منش خود را بهبود بخشیدهاند، سعادتمندتراند و همین افراد هستند که مثل ذرات مستعد به هم میپیوندند تا تبلور یک جامعه انسانی باشند متشکل از انسانهای آزاد و مستقل و شرافتمند. تعداد همین افراد معدود، بیش باد.
به امید آینده
fa اخبار ساخت جامعههای طراز نوین طرح بازآفرینی پروفشنها از شبهپروفشنهای دولتی ?