ويرايش دهم كتاب رابرتز رولز آو اوردر [2] (دستورنامه رابرت) كه در سال ۲۰۰۰ و در ۸۰۰ صفحه در ايالات متحد آمريكا منتشر شده است، تمام قواعد و رويههاي پيشگزيدهي ادارهي انواع مجامع تصميمگيري و سازمانها و انحمنهاي دموكراتيك را به صورت جامع و كامل تشريح كرده است. ريشهي اين قواعد، به دولتشهرهاي يونان باستان ميرسد. سنتهاي دموكراسي يونان به روم منتقل شد و برخي از آنها در دوران چهار صد سالهي حكومت امپراتوري رم بر بريتانيا، با سنتهاي قبيلهاي آنگلوساكسونها در آميخت. اما بخش اصلي قانون عرفي پارلماني طي حدود هشتصد سال در پارلمانهاي انگلستان ساخته و پرداخته شد و از آنجا به مهاجر نشينهاي قارهي جديد انتقال يافت.
به دليل حضور مهاجر نشينان غيرانگليسي تبار در ايالات متحد آمريكا و شكلگيري سنتهاي متفاوت پارلماني در ايالات مختلف آن كشور، مكتوب كردن و نشر اين قواعد در آمريكا ضرورت پيدا كرد. توماس جفرسو نخستين رئيس مجلس سنا و معاون رئيس جمهور ايالات متحد آمريكا نخستين نگارش اين قواعد را با عنوان راهنمای پراکتیس پارلمانی برای استفاده در سنای ایالات متحده براي استفاده در مجلس سناي آمريكا مكتوب كرد. بعدها، هنري مارتين رابرت براي نخستين بار روايتي از اين قواعد را براي استفاده در انواع جامعه/انجمنها و مجامع تصميمگيري گردآوري و در سال ۱۸۷۶ منتشر ساخت. اين كتاب به همت همسر، عروس، پسر و نوهي هنري مارتين رابرت به صورت مرتب مورد بازنگري قرار گرفته و ویرایشهای جدید آن منتشر شده است و به همین خاطر، از سوي بيش از هشتاد درصدانجمنها و سازمانهاي دموكراتيك در كشورهاي توسعهيافته، به عنوان «مرجع پارلماني» مورد استناد قرار ميگيرد و طبق قواعد آن اداره ميشوند. براي مطالعه بيشتر در اين زمينهها به پيشگفتار اين كتاب دراينجا مراجعه فرماييد.
ويرايش دهم اين كتاب كه زير نظر هنري مارتين رابرت سوم و با همكاري گروهي از وكلاي پارلماني، تهیه و منتشر شده است، سالها پيش (۱۳۸۵) به فارسي ترجمه شد و از طريق وبسايتهاي مختلف در اختيار علاقمندان قرار گرفت. قرار است متن کاغذی آن نیز به همت نشر اختران در آیندهی نزدیک منتشر شود.
گفتنی است که ویرایشهای یازدهم و دوازدهم این کتاب نیز منتشر شده است که با ویرایش دهم آن تفاوتهای بسیار جزئی دارد.
علاقمندان به متن کامل این کتاب میتوانند با دفتر کارگاههای آموزش دستورنامه رابرت (دفتر کادرها) در تهران، با شماره تلفن۸۸۹۱۱۰۱۷ - ۰۲۱ تماس بگیرند. برگزاری انواع کارگاههای آموزشی نحوهی اداره مجامع و جلسات تصمیمگیری بر اساس قواعد منطقی و عادلانهای که در این کتاب تشریح شده است، و نیز، ارایه مشاوره در خصوص تدوین انواع اساسنامهها و آئیننامههای جامعه/انجمن/سازمانها نیز بخشی از خدماتی است که دفتر کادرها ارایه میدهد.
لازم به یادآوری است که از سوی مؤسسه رابرتز رولز آو اوردر، خلاصهی ویرایش دهم کتاب دستورنامه، به صورت رسمی تهیه و منتشر شده است. ترجمه فارسی این کتاب خلاصه نیز اینجا دردسترس علاقمدان است.
فهرست مطالب ترجمه غيرنهايي ويرايش دهم دستورنامه رابرت در ادامه تقديم ميشود:
هنگام نگارش این نوشته، سرنوشت جنبشی که با پرچم «زن، زندگی و آزادی» در ایران آغاز شده، ناروشن است، اما در این تردیدی نیست که جامعه پا به ماه زایمانی است که نطفهاش در فردای انقلاب بهمن بسته شد که نیروهای رها شده از دهات سراسر کشور، با شعار «حزب فقط حزبالله» برای پاکسازی دامن آلودهی شهر از آنچه که آنان «لهو و لهب» میدانند، به شهرها تاختند و طی چهل سال گذشته با تمام ایمان و قهر خشونتبار خود کوشیدند تا جامعه مطلوبشان را در سراسر ایران - و اگر شد در چهان! - مستقر سازند. دههی چهلیها همان وقت شعار «انقلابی دگر باید» سردادند و با تمام توان کوشیدند از تمدن تازه شکفته در شهرهای مدرنٍ تازه شکلگرفته در تاریخ کهنسال ایران، تمام قد دفاع کنند و همه از سرنوشت تلخ و محتوم آنان با خبرند: زیرپای دهاتیان مسلح له شدند. اکنون که دههی هشتادیها، ققنوسوار از خاکستر مبارزان آن سالها سربرآوردهاند تمام جهان نگران سرنوشت آنان است: چه بر سر آنان خواهد آمد و - مهمتر- آنان چه سودایی در سر دارند؟ مانیفست آنان روشن است: برای یک زندگی معمولی، برای زن، زندگی و آزادی، . . .ولی آیا «حزبالهیهای» مسلح، دههی هشتادیها را هم مثل دههی چهلیها به خاک و خون نخواهند کشید؟ جهان نظارهگره است اما کادرها نمیتوانند نظارهگر باقی بمانند.
تا همین دو ماه پیش، فعالان اجتماعی پروفشنال از بیتفاوتی مردم و به خصوص نسل جوان نسبت به سرنوشت جامعه گله میکردند، اما اکنون که دههی هشتادیها و سایر مردم با تمام توان پا به میدان گذاشتهاند و دیکتاتوری را نفی میکنند، کم نیستند فعالان اجتماعی که میگویند: ما باران میخواستیم نه سیل!
نگرانی آنان موجه به نظر میرسد: انقلابها، معمولاَ، سیلآسا نظامهای استبدادی را در هم میکوبند و نظامهای نوینی جایگزین آنها میکنند. اما نیروهای انقلابی، که زیر سیطرهی یک نظام استبدادی پرورش یافتهاند، معمولاً مهارتهای اجتماعی بسیار پیچیدهی ساخت «جامعه» مدرن را ندارند، و در نتیجه، از درون انقلابهای ضد استبدادی، نیروی جایگزینی سر بر میآورد که معمولاَ طرفداران رژیم سابق را ضد انقلاب میداند و برای سرکوب آنان ناگزیر به تحمیل نظام استبدادی دیگری میشود و این چرخه شوم ادامه مییابد. شاید به همین خاطر، برخی از فعالان اجتماعی ترجیح میدادند که با ساخت و تقویت تدریجی جامعه مدنی، حکومت مستقر را به رعایت قانون و حقوق مردم مجبور سازند و اکنون که مردم سیلآسا در پی براندازی دیکتاتوری هستند، آنان نگران فردای کشوراند. آیا نگرانی این گروه از فعالان اجتماعی واقعاً موجه است؟ نخستین بخش این سلسله یادداشتها به همین پرسش میپردازد. بخوانیم:
به نظر میرسد - کم و بیش - مانند دههی چهلیها؛ که علیه جبههی ملی، نهضت آزادی و حزب توده عصیان کردند و پرجم مبارزه مسلحانه: هم استراتژی هم تاکتیک را برافراشتند، دههی هشتادیها هم علیه جبهه فشل اصلاحات دست به عصیان زدهاند و این بار با پرجم «زن، زندگی و آزادی» وارد میدان میشوند. حتی اگر بین این دو عصیان جوانی شباهتهایی وجود داشته باشد، با این همه: میان ماه من با ماه گردون، تفاوت از زمین تا آسمان است. سلسله یادداشتهایی که با عنوان موقت: «حزب پستمدرنیستی دههی هشتادیها» تقدیم خوانندگان میشود، تلاش میکند با عنایت به تجربهی مبارزات سیاسی کادرهای قدیمی در دو نظام سلطنتی و فقاهتی، تجربهی نوینی را برای سازماندهی به دههی هشتادیها معرفی کند که به نظر میرسد علیه هر نوع ساختاری عصیان کردهاند. در نتیجه، این رساله که قرار بود با عنوان پیشنویس راهنمای تأسیس حوزههای حزبی مستقل،در کمیتهای که به همین منظور سازماندهی شده بود تهیه شود و برای تصویب نهایی در اختیار مجمع انجمن اصلاح ساختاری احزاب سیاسی (اساس) قرار بگیرد، از این پس با این عنوان جدید، به صورت مستقیم و از طریق این وبسایت در اختیار علاقمندان قرار میگیرد.
لازم به یادآوری است که مخاطبان این سلسله یادداشتها دههی هشتادیها نیستند بلکه گزارش تأملاتی است برای رسیدن به سندی مناسب برای آنان که بعداَ نوشته خواهد شد. باشد که رساله نهایی مقبول طبع جوانانی قرار بگیرد که ققنوسوار از خاکستر مبارزان قدیمی سربرآوردهاند . . .
تحولات تاریخیای که از شهریور ماه ۱۴۰۱ در ایران شروع شده، است و، در واقع، بروز ناگهانی و فورانی تحولات ملکولیای بوده و هست که در مقیاس اقیانوسی طی دهههای اخیر، در ایران جریان داشته است، کشور را وارد دوران تاریخی تازهای کرد که برگشت ناپذیر به نظر میرسد. آینده قابل پیشبینی نیست. اما کادرها تلاش خواهند کرد به سهم خود مدد برسانند تا در فرایند این تحولات، تعداد هرچه بیشتری جامعه/انجمن/سازمانهای دموکراتیک بر اساس [علم حقوق پارلمانی-<239] شکل بگیرند، تا هم جامعه مدنی را تقویت کنند و هم جایگزین ساختارهای فشل و ناکارآمد فعلی شوند. «انجمنهای شهر و روستا» یکی از آنهاست که کسی در اهمیت آنها، به ویژه در این شرایط حساس تردید ندارد.
«انجمنهای شهر و روستا» مثل هر جامعه/انجمن مدرن دیگری، گردهمایی داوطلبانه افراد ساکن یا شاغل در یک محله است که حق رأی برابر دارند. اصل «رأی برابر» اصلی است که همه با آن آشنا هستند و چه بسا همه قلبا تمایل داشته باشند به آن احترام بگذارند و رعایت کنند. اما در جریان عمل، و به خصوص وقتی تعداد اعضای یک مجمع، از انگشتان دو دست بیشتر میشود، مشکلاتی در روش اداره جلسه بروز مییابد که کتاب دستورنامه رابرت راه حل آنها را تشریح کرده است. اما چطور میشود قواعد پیچیدهی مندرج در یک کتاب ۸۰۰ صفحهای را فراگرفت و، مهمتر، آنها را در عمل به کار برد؟
البته، علاقمندان میتوانند خلاصه این کتاب را در اینجا مطالعه کنند. حتماَ مطالعه این کتاب کم حجم میتواند بسیار مفید باشد. اما این خلاصه کتاب نیز یک اشکال اساسی دارد: مخاطبان این کتاب شهروندان آمریکایی هستند که قرار است برای نخستین بار در یک مجمع تصمیمگیری در آمریکا شرکت کنند که طبق این قواعد اداره میشود. مشکل این است که مجامع تصمیمگیری در کشور ما، معمولا به روش ریش سفیدی و کدخدامنشی اداره میشود. این روش تا وقتی تعداد اعضای مجمع معدود باشد و بشود به روش دوستانه اختلاف نظرات را حل کرد، اتفاقا بسیار کارامد و اثربخبش است. مشکل از آنجا شروع میشود که تعداد اعضای یک مجمع از هفت هشت نفر بیشتر میشود و اختلاف نظر هم بروز پیدا میکند و موضوع مورد بحث و مذاکره هم جدی میشود: کار به ریش کشی و گیس کشی میکشد و انجمن فشل میشود و دوستان قدیم دشمن یکدیگر میشوند. راه حل؟
بهترین، سادهترین و کارآمدترین راه حل تمام این مشکلات این است که مجامع تصمیمگیری را کسی اداره کند که با این قواعد آشنا باشد. دفتر کادرها طی بیش از یک دهه اخیر کوشیده است تا این قواعد را به انجمنکاران و جامعهسازان حرفهای آموزش بدهد و علاقمندان میتوانند از مهارت این افراد استفاده کنند. راه دیگر هم این است که تجربههای به دست آمده طی دهه اخیر به صورت انواع راهنماها مکتوب شود و در اختیار علاقندان قرار بگیرد.
بدیهی است، این راهنماها جای کتاب اصلی دستورنامه را نخواهند گرفت. به علاوه، همانطور که نمیتوان شنا کردن را با خوانند کتاب آموزشی فرا گرفت، مهارت پیچیدهی اداره کردن اصولی یک جلسه را هم نمیتوان با خواندن کتاب قواعد کسب کرد. با این همه تلاش خواهد شد، در این راهنماها، به خصوص با توجه به خصوصیات فرهنگی ایرانیان، مبرمترین و پرمصرفترین قواعد به زبان ساده تشریح شود و به علاقمندان کمک کند تا انجمنهای متبوع خودشان را حتیالمقدور به روش اصولی و درست تأسیس و اداره کنند تا اختلافاتی که در هر جمعی بسیار طبیعی و بسیار مفید است، تخریبی نشود و به تلاشی انجمن نیانجامد.
در شهرهای بزرگ که تمام اهالی یک شهر نمیتوانند طی یک روز مورد توافق، در میدان بزرگ شهر جمع شوند و با هم تصمیم بگیرند، روش مناسب این است که در هر محله یک انجمن محلی تأسیس شود. انجمن محله در شهرهای بزرگ، انجمنهای پایه یا سطح اول محسوب میشوند. بدیهی است که تمام اهالی یک شهر بزرگ نمیتوانند برای بحث و مذاکره در مورد مسائل مربوط به مشاعات شهر زیر یک سقف دور هم جمع شوند. به همین خاطر، اهالی هر محله، در زمانها و مکانهایی که خودشان تعیین میکنند، دور هم جمع میشوند و به صورت گروهی در مورد سرنوشت محله خود تصمیم میگیرند. بعدها که در هر محله انجمن محلی شکل گرفت، در صورت تمایل اعضای هر انجمن محلی، میشود با ائتلاف آنها، کانون انجمنهای محلی را در سطح منطقه و بعد در سطح شهر سازماندهی کرد. چنین ساختاری میتواند به عنوان ساختار اصلی حکومت محلی نیز عمل کند. در این صورت هر تصمیمی در عالیترین سطح این ساختار، به تشخیص خود مردم، باید قبل از اجرایی شدن در انجمنهای محلی نیز به تصویب برسد و به این ترتیب، مسؤلان سازمانهای اجرایی شهر، به تک تک شهروندان یک شهر پاسخگو باقی خواهند ماند.
بدیهی است که مردم هر شهر میتوانند اشکال دیگری برای حکومت محلی خود انتخاب کنند و به عنوان مثال، پارلمان تشکیل بدهند که در آن صورت، اعضای آن باید در سطح محله انتخاب شوند و هر یک از آنان وکیل تعداد مشخصی از موکلان خود باشند که در محلات ساکن هستند و هنگام رأیگیری در پارلمان شهر نیز به پیشنهادهایی رأی بدهند که مطمئن هستند اکثریت موکلان آنان در آن محله با آن پیشنهاد موافقت خواهند کرد.
بدون سازماندهی به انجمنهای دموکراتیک شهر و روستا، که تمام ساکنان و شاغلان محله، بدون هیچ تبعیض بتوانند در آن مشارکت کنند، این امکان که از درون خیزشها و انقلابها، حکومتهای دموکراتیک شکل بگیرد بسیار بعید به نظر میرسد. به همین دلیل، میتوان تصور کرد بسیاری از جوانان آگاه که شور و شجاعت آنان جهان را شگفت زده کرده است، علاقمند باشند که در جریان مبارزات خود، از روشهای دموکراتیک نیز بهره ببرند تا از دورن تحولات در جریان، استبدادهای تازهای بار دیگر سر برنیاورد. به این امید که سلسله نوشتههایی که در ادامه خواهد آمد، راهنمای کاربردی مناسبی برای جوانان شجاع و پرشوری باشد که میخواهند جامعهای دموکراتیک و مبتنی بر اراده مردم بنا کنند. کاری که بسیار دشوار است و پدران ما طی بیش از یک صد سال گذشته در این عرصه موفقیتی نداشتهاند. شاید علم حقوق پارلمانی که در کتاب دستورنامه رابرت تشریح شده است دانش فنی لازم را در اختیار نسل تازه قرار دهد.
در این جزوه که با عجله نوشته خواهد شد، حتما اشکالات زیادی راه خواهد یافت. پس لازم است در ویرایشهای بعدی بازنگری و اصلاح شود و خواهد شد.
دفتر کادرها. ۲۵ آبان ۱۴۰۱
دستورنامه رابرت قواعد عقلی تأسیس و اداره جامعههای طراز نوین بر اساس قرارداد اجتماعی (قانون اساسی/اساسنامه) را در اختیار مخاطبان میگذارد. کسانی که طی بیش از یک دههی اخیر در کارگاههای آموزش دستورنامه رابرت شرکت کردهاند میدانند که مهارت تدوین اساسنامهی یک جامعه/انجمن/سازمان - آنطور که در این کتاب و بر اساس علم حقوق پارلمانی تشریح شده است - تا چه اندازه شبیه به تدوین قانون اساسی یک شهر و روستا است.
اهالی یک شهر و روستا، به صورت یک گروه، مالک تمام مشاعات شهر و روستا هستند در نتیجه باید بتوانند به مثابه یک گروه در مورد ملک مشاع خود تصمیم بگیرند. به این ترتیب، وقتی تمام اهالی یک شهر و روستا بتوانند به نحوی گردهم جمع شوند، «مجمع عمومی» انجمن آن شهر و روستا را تشکیل میدهند و همین مجمع عمومی است که باید به مثابه رکن اصلی شهر، در باره تمام مشاعات شهر و روستا تصمیم گیری کند.
قرار بود به موازات «انجمن قانون اساسی»، انجمنی نیز برای ترویج تأسیس حکومتهای محلی در شهرها و روستاها تأسیس شود تا به مثابه یک ستاد، به بنیانگذاران انجمنهای ترویج حکومتهای محلی در هر شهر و روستا مشاورههای حقوقی لازم را ارایه دهد. اما، خیزشی که با شعار «زن، زندگی و آزادی» آغاز شده است، چه بسا شرایطی را در اختیار مردم شهرها و روستاها قرار خواهد داد که بتوانند برای نخستین بار در تاریخ، به معنای درست کلمه، انجمن شهر و روستای خود را بر اساس قانون اساسیای که خودشان و طبق اراده خودشان مینویسند، تأسیس و اداره کنند.
به همین دلیل، و در پاسخ به فوریت این نیاز، پیشنویس راهنمای تأسیس حکومتهای محلی دموکراتیک در شهرها و روستاها تقدیم علاقمندان میشود که به دلیل همین فوریت در نگارش این متن، میتواند پختگی لازم را نداشته باشد. امید میرود این راهنما، بر اساس تجربههایی که در جریان عمل کسب خواهد شد، در انجمن ترویج حکومت محلی، که به زودی تأسیس خواهد شد، به صورت مرتب بازنگری و اصلاح شود. این انجمن و سایر انجمنهای اختصاصی که در جارچوب انجمن اصلی تأسیس شده یا خواهند شد، همه، یک هدف را دنبال میکنند: شناسایی و رفع آن دسته از مشکلات ساختاری ساحتارهای حاکمیتی که ناشی از عدم آشنایی با علم حقوق پارلمانی است و سبب شده است تا قواعد ناظر بر این ساختارها پر از تعارض و تناقض باشند و به همین دلیل، این ساختارها فاقد کارآمدی و اثربخشی، و عامل ساختاری تعمیق فساد، تداوم استبداد و ترویج رإائل اخلاقی هستند.
مخاطب اصلی این پیشنویس، مانند سایر راهنماهایی که برای تأسیس انواع جامعه/انجمن/سازمانها نوشته شده و خواهد شد، یک فعال اجتماعی مفروض است که به مثابه بنیانگذار اولیه، آستین همت بالا میزند تا با دعوت از چند نفر از فعالان اجتماعی دیگر، هسته اولیه تشکیل انجمنی برای تأسیس حکومت محلی در شهر و روستای محل سکونت خودشان را کلید بزنند. این فعال اجتماعی و هستهی اولیه تأسیس انجمن حکومت محلی لازم است حتیالمقدور با مبرمترین قواعد دستورنامه رابرت آشنا باشند یا دست کم خلاصه دتسورنامه رابرت را بخوانند یا حتما از مشاوره یک پارلمانتارین کاربلد بهره ببرند.
با احترام. دفتر کادرها. ۲۴ آبان ۱۴۰۱
مبارزان قدیمی با مفهوم «کادر [2]» آشنا یودند و هستند: هستهی کوچکی از افراد آموزش دیده و پروفشنال که میتوانند برای تحقق یک هدف آرمانی، سازمانهای بزرگ و کارآمد ایجاد کنند. «کادر» معانی دیگری هم دارد: گروهی از افرادی که به یک عقیده، باور عمیق دارند. به هر یک از اعضای چنین گروهی نیز «کادرِ» گفته میشود. کادر در عین حال به معنای قاب هم هست. با عنایت به تمام این معانی بود که نخستین مؤسسه ایرانی که برای آموزش دستورنامه رابرت در اواخر دهه ۱۳۸۰ در تهران تأسیس شد، برای نام خود عبارت کارگاههای آموزش دستورنامه رابرت را برگزید که سرواژه آن میشود: کادر! این گزینش آگاهانه بود. چرا که هدف اصلی دفتر «کارگاههای آموزش دستورنامه رابرت»، یا دفتر کادرها، دقیقاَ تربیت کادرهایی بوده است که بتوانند جامعه/انجمن/سازمانهای بزرگ، کارآمد، فسادناپذیر و مبتنی بر قانون ایجاد کنند و در عین حال به یک عقیده نیز باور عمیق داشته باشند: حکومت مردم، توسط مردم و برای مردم. عقیدهای که پیش فرض قواعد دستورنامه است.
اکنون که نسل تازهای از جوانان شجاع و پرشور- ققنوسوار- از خاکستر کادرهای قدیمی سر برآورده است، سلسله یادداشتهایی با عنوان «مانیفست کادرها» تقدیم آنان میشود تا توضیح دهد که چطور ممکن است با بهرهگیری از تجربههای بشری برای ساخت جوامع انسانی مبتنی بر قرارداد اجتماعی - که در دستورنامه تشریح شده است - بر ویرانههای دنیای کهن جامعههای طراز نوین بنا کرد. این نوشتهها به مرور منتشر خواهد شد تا تجربههای حدود ۱۵ سال تلاش مستمر برای محلیسازی روش به کارگیری این قواعد در فرهنگی سراپا استبدادی را به صورت مدون و مکتوب در اختیار کادرهایی قرار دهد که امید میرود در جریان ساختن ایرانی متناسب با جهان امروز نقش مربیان حرفهای را بر عهده بگیرند. باشد که با تشکیل انجمن اصلی کادرها - که در شرف تأسیس است - این نوشتهها به صورت مرتب مورد بازنگری قرار بگیرد و با توجه به تجربههایی که کسب خواهد شد نونویسی شود. در نخستین قسمت این سلسله یادداشتها، که در ادامه تقدیم خواهد شد، پیشنویس خطوط کلی مباحث، ترسیم میشود.
دفتر کادرها. تهران. جمعه ۲۰ آبان ۱۴۰۱
با عنایت به مصوبه چهل و دومین نشست گروه حامیان تأسیس انجمن اصلی (سهشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۱) مبنی بر این که از وب سایت کارگاههای آموزش دستورنامه رابرت (همین وب سایت) به عنوان رسانهای برای انتشار فراخوانها و سایر اسناد این گروه استفاده شود، در ادامه متن فراخوان چهل و سومین نشست گروه و نیز پیشنویس صورتجلسه چهل و دومین نشست آن در ادامه تقدیم میشود:
«هیأت اجرایی» گروه حامیان تأسیس انجمن اصلی در نشست خود که روز چهارشنبه ۴ آبان ۱۴۰۱ برگزار شد، فراخوان نشست ویژه گروه حامیان تأسیس انجمن اصلی را به شرح زیر صادر کرد:
اعضای محترم گروه حامیان تأسیس انجمن اصلی
با سلام؛
استحضار دارید که طبق ماده شش اساسنامه گروه حامیان تأسیس انجمن اصلی، هیأت اجرایی متشکل از مسؤلان گروه، در فاصله برگزاری نشستهای گروه، مسؤلیت کارهای گروه را بر عهده دارند.
با عنایت به تحولات تاریخی که طی ماه گذشته شاهد آن بودیم، هیأت اجرایی گروه، صبح روز چهارشنبه ۴ آبان ۱۴۰۱ تشکیل جلسه داد و تقاضای آقایان مهدی جمالی بحری و داود حسینی مبنی بر برگزاری نشست ویژه گروه حامیان برای بررسی و تصویب پیشنهادهای زیر به تصویب رسید:
یک: این جمله به عنوان بند ۵ به ماده پنج اساسنامه افزوده شود: دبیر گروه برای اطلاع رسانی به اعضا و مهمانان گروه از تلفن، ایمیل، پیامک، وب سایت «کارگاههای آموزش دستورنامه رابرت» (همین وب سایت)، و نرمافزارهای اینترنتی در اختیار، استفاده خواهد کرد و مطمئن خواهد شد که اطلاعات به دست تمام مخاطبان خواهد رسید.
دو: پیشنهاد آقای محمدحسین بنیاسدی مبنی بر فراخوان نخستین نشست مجمع مؤسس انجمن اصلی در آخرین سهشنبه مهر ماه ۱۴۰۱ و پیشنهاد آقای داود حسینی مبنی بر تشکیل کانون انجمنهای اصلی اختصاصی به جای تأسیس انجمن اصلی، با فوریت مورد بررسی قرار بگیرد و با توجه به اینکه آقای داود حسینی اعلام کرده است تصمیم دارد در این نشست تقاضای استرداد پیشنهاد خود را مطرح کند، در صورت تصویب پیشنهاد آقای بنیاسدی، نسبت به زمان و مکان و نحوه برگزاری نخستین نشست مجمع مؤسس انجمن اصلی تصمیم گیری شود.
با عنایت به حساسیت شرایط و امکانات بالقوۀ قابل توجهی که در تأسیس انجمن اصلی قابل تصور است، از تکتک اعضای محترم گروه حامیان تأسیس انجمن اصلی دعوت میشود حتیالمقدور در این نشست ویژه که ساعت ۵ بعد از ظهر روز سهشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۱ و به صورت حضوری در دفتر کادرها برگزار میشود حضور به هم رسانند. طبق معمول، دفتر کادرها از ساعت ۴ و ۳۰ دقیقه بعد از ظهر منتظر مهمانان خواهد بود.
با احترام
محمد عطاردیان
سخنگوی گروه حامیان
۴ آبان ۱۳۰۱
نوشتهای که در ادامه میآید ابتدا در رسانه اختصاصی گروه حامیان تأسیس انجمن اصلی منتشر شد و در اینجا باز نشر میشود:
۱. در یکصد و بیست و پنجمین نشست هفتگی انجمن نویسندگان و مترجمان ادبیات پارلمانی (نماپ) که ساعت ۲۱ روز دوشنبه ۲۰ تیر ماه ۱۴۰۱ با حضور اعضای فعال این انجمن برگزار شد، جایگاه این انجمن در آیندهی کارگاههای آموزش دستورنامه رابرت (کادرها) مورد بازنگری قرار گرفت. در جریان همین بازنگری بود که ایده تلاش برای خلق «علم عملی» از تجربههای به دست آمده در جریان تأسیس انجمنهای اصلی اختصاصی مطرح و بررسی شد.
نوشتهای که در ادامه تقدیم میشود، برای بار نخست در رسانه اختصاصی «تدارک انجمن اصلی» منتشر شده است و طی آن این نکته مورد بحث قرار گرفته که چرا در پیشنویس بیانیه تأسیس «انجمن کسب و کار» برای اصطلاح انگلیسی «اینداستریال» از معال فارسی «صنعتی» استفاده نشده است.
گفتنی است که هدف انجمن کسب و کار، تأمین رهبری تلاشهای ملی برای رفع موانع تولید اینداستریال تعریف شده است، از همین رو لازم است - به خصوص بعد از آشنایی با علم حقوق پارلمانی و قانون عام پارلمانی (به روایت دستورنامه رابرت) - نسبت جامعهای که در آن این قواعد خلق و رعایت شدهاند و میشوند، با تولید اینداستریال مورد تأمل قرار بگیرد. آیا واقعاً ممکن است در جوامعی که مردمش هنوز قادر نیستند با خودآگاهی ملی قواعد ناظر بر رفتار اجتماعی خودشان را تدوین و رعایت کنند، به تولید اینداستریال دست یابند؟ و به اصطلاح در جرگه کشورهای توسعهیافته قرار بگیرند؟
با هم این نوشته را میخوانیم: